فلسفه غدیر چیست؟

19:09 1400/05/06 - یوری بویکا

غدیر خم نام ناحیه‌ای میان مکه و مدینه است که پیامبر اسلام، در ۱۸ ذی‌الحجه سال ۱۰ هجری قمری علی بن ابی طالب را «ولی» مؤمنان اعلام کرد.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، از مجموع معانی مختلفی که در فرهنگ‌های عربی برای غدیر ذکر کرده اند می‌توان تعریف زیر را به دست آورد: غدیر، آبگیر و محل پست طبیعی زمین است که آب باران یا سیل در آن جمع می‌شود و معمولا آب آن تا فصل گرما نمی‌ماند.

جمع کلمه‌ غدیر به ۴ صورت می‌آید: غُدر، غُدًر، أغدرُه، غُدَران. درباره‌ علت نامگذاری «آبگیر» به «غدیر» که صفت مشبهه است، به دو جهت ذکر کرده اند:

۱_ به معنای اسم مفعول از «مُغادَرَه؛ رفتن و باقی گذاشتن» و منظور آن است که سیل، آبگیر را پر می‌کند و آن را با آبش رها می‌کند و می‌رود.

۲_ به معنای اسم فاعل از «غَدْر؛ حیله و مکر» حیله گر. منظور آن است که آبگیر با آب فراوانی که دارد، هنگام شدت احتیاج، آبش تمام می‌شود. 

معنای اصطلاحی غدیر:

در مسیر سیل‌هایی که در غرب عربستان از سمت شرقی تا دریای سرخ ادامه می‌یابد، آبگیر‌های متعددی وجود دارد که با عبور سیل در هنگام بارندگی، آب در آن‌ها باقی می‌ماند و برکه‌هایی را تشکیل می‌دهد که مردم منطقه تا مدت‌ها از آب آن استفاده می‌کنند.

این برکه‌ها که در عربی «غدیر» نامیده می‌شود،در آن سرزمین خشک، ارزش فوق العاده‌ای دارد و بعد از باران، آب ذخیره‌ آن مورد استفاده مسافران قرار می‌گیرد. 

معنای خُم:

به معنای پاکیزگی است. قلب مخموم یعنی دلی پیراسته از حسد، شاید آبی که در آن جمع می‌شود پاکیزه و شایسته نوشیدن بود.

همچنین گردهمایی حجاج در بازگشت از سفر معنوی حج، در آن مکان، بدین مناسبت بوده که در منطقه لبریز از نعمت حیات (آب) و پالوده از هرگونه آلودگی، برترین نعمت الهی یعنی ولایت به مردم عرضه شود و آنان نیز با پیراسته جانی آن را بپذیرند و هرگز حسدورز نباشند. 

یاقوت در معجم البلدان از زمخشری نقل کرده است:

«خم» نام مرد رنگرزی بوده که آبگیر بین مکه و مدینه به او نسبت داده شده است و سپس از صاحب مشارق نقل می‌کند که گفته است: «خُم» اسم مجموعه درختانی در آنجاست و در آن آبگیری است که به خُم نسبت داده می‌شود

موقعیت جغرافیایی غدیرخم

اهل لغت و جغرافی نویسان و تاریخ نگاران، محل غدیرخُم را بین مکه و مدینه دانسته اند. 

در راه مکه تا مدینه، در ۲۰۰ کیلومتری مکه و ۳۰۰ کیلومتری مدینه، برکه‌ی آبی به نام «خُم» وجود داشت که با عنوان «غدیرخُم» شناخته می‌شد.

بین دو رشته کوه در شمال و جنوب، این آبگیر از شرق به غرب کشیده شده و تا دریای سرخ امتداد داشت و در مسیر سیل به صورت زمینی هموار در آمده بود.

درختان بیابانی «سَمُر» که به فارسی «کُنار» گفته می‌شود، به صورت متفرق در این مسیل به چشم می‌خورد. در یک سوی این زمین هموار، برکه‌ بزرگ غدیرخُم قرار گرفته بود.

موقعیت خاص این غدیر در آن بود که آبش در طول سال خشک نمی شد و از این جهت، متمایز از سایر برکه ها بود. از همین رو درختانی چند در کنار آن روییده بود و محل معروفی برای استراحت مسافران خسته بود.

در مناطق مختلف غدیر‌های زیادی در مسیر سیل‌ها وجود دارد که با نامگذاری از یکدیگر شناخته می‌شوند. این غدیر هم برای شناخته شدن از غدیر‌های دیگر به نام «خم» نامگذاری شده است. 

به هر حال آنچه که مشخص است این است که اختلافی درباره‌ این که غدیرخُم بین مکه و مدینه است وجود ندارد، و اگر هم بحثی باشد بر سر تعیین مکان دقیق آن بین این دو شهر است.

اکثریت قائلند که غدیرخُم در جحفه است، و قطعا منظورشان این است که غدیرخُم در وادی جحفه قرار دارد، نه روستای جحفه که میقات است.

دلیل این مطلب، مسافتی است که بین جحفه و غدیرخُم تعیین می‌کنند و معنایش مغایرت جحفه با غدیرخُم است که فاصله‌ی بین آن دو در نظر گرفته می‌شود.

(وادی جحفه از غدیرخُم آغاز می‌شود و به دریای سرخ منتهی می‌گردد و به این ترتیب، غدیرخُم جزئی از وادی جحفه می‌شود). 

چرا غدیر انتخاب شد؟

۱_ این مکان در راه بازگشت از مکه یک منزل قبل از تقاطع چند جاده در جحفه و محل متفرق شدن جمعیت قرار داشت.

(راهی به سوی مدینه به شرق مایل می‌شود. راهی به سمت شمال از کنار دریا تا شام می‌رود، راه دیگری از غرب به دریا می‌رسد تا با کشتی به مصر و سایر مناطق آفریقا برود) 

با توجه به اینکه در مسیر حضرت تا مکه قبایل بین راه کم کم ملحق می‌شدند تا آن جمعیت عظیم پدید آمد؛ لذا باید قبل از متفرق شدن مردم برنامه انجام می‌شد و غدیرخم مکان بسیار مناسبی برای این منظور بود. 

۲_ کنار این آبگیر ۵ درخت سرسبز و کهنسال از نوع «سَمُر» شبیه درخت چنار وجود داشت که درخت خاص این صحراست.

این ۵ درخت با شاخ و برگ انبوه و قامت بلند، سایبانی خوب برای مسافران خسته ایجاد کرده بود؛ لذا در آن شرایط، این بیابان وسیع به عنوان بهترین مکان برای مراسم ۱۱ روزه‌ی غدیر انتخاب شد.

جایگاه سخنرانی نیز همان درختان در نظر گرفته شد که هم مشرف بر بیابان و محل تجمع مخاطبین بود و هم سایبان مناسبی برای ایراد خطبه به نظر می‌آمد. 

۳_ اگر چه مسلمانان آن روز اکثرا از سوی مدینه آمده بودند، ولی انتخاب غدیر قبل از این تقاطع حساس در آینده‌های تاریخ که کاروانها همین مسیر را طی می‌کردند،برای همیشه یادآور مراسمی بود که در هجدهم ذی الحجه در آنجا انجام گرفت.

یعنی قبل از آنکه کاروانها متفرق شوند غدیر را که یادآور آن روز مقدس بود زیارت می‌کردند. 

نام‌های دیگر غدیرخُم

با توجه به این که یک منطقه‌ جغرافیایی را به مناسبتهای مختلف با نامهای متفاوت یاد می‌کنند،لذا غدیرخم هم در تاریخ با نامهای مناطقی که از نظر جغرافیایی، از محدوده‌ آن حساب می‌شود نام برده شده است.

در اینجا به برخی از نام‌های دیگر غدیرخم اشاره می‌شود:

 

۱_ وادی خم

این نام از موقعیت جغرافیایی این مکان که مسیر سیل است، گرفته شده است. در عربی «مسیل» را «وادی» می‌گویند.

۲_ جُحفه

این نام را از باب «نامگذاری جزء به اسم کل» آورده اند، چرا که وادی خم، جزئی از وادی بزرگ جحفه است. در حدیث آمده «از پیامبرصلی الله علیه و آله شنیدم که در روز جحفه می‌فرمود… «در حدیث دیگری می‌گوید:

در روز جحفه از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدم که دست علی علیه السلام را گرفته بود…».

۳_ خَرّار

سَکونی می‌گوید «موضع غدیرخم را خَرّار می‌گویند». این تعریف با گفته‌ بکری در مُعجم توافق دارد که می‌گوید: «خرّار، وادی در حجاز است که سیل آن به جحفه می‌ریزد».

همچنین می‌گوید: «سیلاب جحفه و غدیر یکی است که همان وادی خرّار است». ریشه‌ی این کلمه به معنی «از بلندی به پستی افتادن» و «ریزش شدید سیل» است (خَرَّ الْماءُ: آب صدا کرد).

۴_ غدیرجحفه

چنان که در حدیث زیدبن ارقم آمده است: «پیامبر صلی الله علیه و آله درحجه الوداع … در غدیر جحفه بین مکه و مدینه پیاده شد.»

۵_ غُرَبَه

اسمی است که مردم منطقه، هم اکنون به این نام از غدیر یاد می‌کنند. بلادی می‌گوید: «غدیرخم امروزه به نام غُرَبَه شناخته می‌شود و آن آبگیری است که کنار آن تعداد کمی درخت خرماست».

این نامگذاری به مناسبت همجواری غدیر با این منطقه است و هر دو در یک وادی قرار دارند. مسجد غدیر

از زمان واقعه‌ غدیر، آنجا به عنوان مکانی متبرک در تاریخ ثبت شد و، چون بر سر راه حجاج بود هیچ گاه از خاطره‌ها محو نشد.

در مکانی که پیامبر صلی الله علیه و آله توقف نمود و نماز خواند و خطابه ایراد کرد و امیرالمؤمنین علیه السلام را به عنوان صاحب اختیار و خلیفه‌ مردم تعیین کرد، مسجدی ساخته شد که محل آن بین چشمه و آبگیر بوده است و آنجا را به نام «مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله» نام نهادند و به زیارت آنجا آمدند.

بکری می‌گوید: «بین غدیر و چشمه، مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله است».

حموی گوید صاحب مشارق گفته است:» خم موضعی است که چشمه‌ای در آن می‌ریزد، و بین غدیر و چشمه، مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله است».

به تصریح تاریخ، اولین بار عُمَر اقدام به تخریب و از بین بردن آثار مسجد پیامبرصلی الله علیه و آله در غدیر نمود. 

ابن شهرآشوب در کتاب مثالب می‌گوید: «آثار مسجد غدیر را به دستور عُمَر مخفی کردند»  این، دلالت بر آبادی آن قبل از این تخریب دارد.

بار دیگر مسجد غدیر در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام احیا شد، ولی پس از شهادت آن حضرت، به دستور معاویه آثار غدیرخم با خاک یکسان گردید.

ابن شهر آشوب در کتاب مثالب می‌گوید: «صاحب کتاب الأغانی (ابوالفرج اصفهانی) ذکر کرده که معاویه، سایبانی را با دویست نفر از خوارج فرستاد تا آثار غدیرخم را با خاک یکسان کنند».

در زمان‌های بعد باردیگر مسجد غدیر بنا شد، و از آن جا که کناره جاده‌ حجاج قرار داشت محلی معروف بود و حتی تاریخ نگاران و جغرافی نویسان اهل سنت هم آن را نام برده و محل آن را تعیین کرده اند.

بعد از تخریب معاویه، بازسازی آن را در زمان امام باقر علیه السلام می‌بینیم که در بیان ماجرای غدیر می‌فرماید: «پیامبرصلی الله علیه و آله از سمت راست جاده به سمت مسجد غدیر آمد، و این را جبرئیل به آن حضرت امر کرده بود» 

این تعبیر، حکایت از احیا و بازسازی مسجد غدیر بعد از معاویه و در زمان بنی امیه دارد که ظاهرا همزمان با دوره‌ حکومت عُمربن عبدالعزیز بوده است.

بعد از آن امام صادق علیه السلام شخصا به غدیر آمده اند و توضیحات دقیقی از موقعیت جغرافیایی غدیر بیان فرموده اند.

حسان جمّال می‌گوید: «امام صادق علیه السلام را از مدینه به مکه می‌بردم. وقتی به مسجد غدیر رسیدیم، حضرت نگاهی به سمت چپ آن کرد و فرمود: آنجا، جای پای پیامبر صلی الله علیه و آله است آن گاه که فرمود: من کنت مولاه … اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.

سپس امام صادق علیه السلام به سمت دیگر مسجد نگاهی کردند و فرمودند: آن جا خیمه‌ ابوبکر و عمر و سالم مولی ابن حذیفه و ابوعبیده جراح است که پیامبر صلی الله علیه و آله را مسخره می‌کردند و درباره‌ آنان آیه‌ای نازل شد. 

امام کاظم علیه السلام نیز به گونه‌ای درباره‌ مسجد غدیر سخن گفته اند که حکایت از آبادی آن در زمان حضرت دارد.

 

عبدالرحمان بن حجاج می‌گوید: «از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام درباره‌ نماز در مسجد غدیرخم به هنگام روز در حالی که مسافر باشم سؤال کردم.

 

فرمود: در آن جا نماز بخوان که فضیلت خاصی دارد و پدرم امام صادق علیه السلام نیز به آن امر می‌فرمود» 

 

بعد از آن در زمان غیبت صغری (حدود سال ۲۶۰ ه. ق) علی ابن مهزیار اهوازی را می‌بینیم که درباره‌ بیستمین سفری که به شوق دیدار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به حج مشرف شده، می‌گوید:

«از مدینه به قصد مکه خارج شدم تا وارد جحفه شدم و یک روز آن جا ماندم. سپس از جحفه راهی غدیر شدم که در چهار مایلی آن است. در آن جا وقتی وارد مسجد شدم به نماز ایستادم و سپس صورت بر خاک نهادم و بسیار دعا کردم» 

 

از کلام شیخ صدوق (متوفای ۳۸۱ه. ق) نیز وجود مسجد غدیر در زمان او فهمیده می‌شود، آن جا که می‌گوید: «وقتی به مسجد غدیرخم رسیدی داخل آن شو و هر چه می‌خواهی نماز بخوان» 

 

شیخ طوسی (متوفای ۴۶۰ ه. ق) نیز به همین گونه سخن می‌گوید. او در مصباح المتهجّد می‌گوید: «وقتی حاجی از مکه به سوی مدینه حرکت کرد و به مسجد غدیر رسید وارد آن شود…» 

 

قاضی ابن برّاج (متوفای ۴۸۱ه. ق)، شیخ ابن ادریس (متوفای ۵۹۸ ه. ق)، شیخ ابن حمزه (متوفای ۵۶۰ ه. ق) و علامه حلی (متوفای ۷۲۶ ه. ق) نیز تصریحاتی به همین صورت دارند که درباره‌ی نماز در مسجد غدیر است.

 

پس از او شهید اول (متوفای ۷۸۶ ه. ق) به بقای چهاردیواری مسجد غدیر در کتاب دُروس تصریح می‌کند و می‌گوید: «وقتی حاجی به سوی مدینه بازمی گردد و به مسجد غدیر می‌رسد، وارد آن جا شود و نماز بخواند و بسیار دعاکند. چهاردیواری مسجد غدیر تاکنون باقی است» 

 

بعد از ایشان هم، شیخ یوسف بحرانی از قرن دوازدهم تصریحی در این باره دارد. سیدحیدرکاظمی (متوفای ۱۲۶۵ ه. ق) در عمده الزائر می‌گوید: «از مساجد شریفه، مسجد غدیرخم است و این مسجد نزدیک جحفه است که امروزه به نام رابغ خوانده می‌شود. دیوار‌های این مسجد تا امروز باقی است … راه حج غالبا از غدیر بوده، ولی ناصبیان برای مخفی کردن این فضیلت، جاده را تغییر داده اند، اگر چه غدیر به جاده‌ی کنونی هم نزدیک است» 

 

آخرین کسی که تصریح به بقای مسجد غدیر در زمان خود نموده، محدث نوری است که در احوال استادش سیدمهدی قزوینی حلی (متوفای ۱۳۰۰ ه. ق) می‌گوید: «با ایشان در رفت و بازگشت حج همراه بودم و با هم در مسجد غدیر نماز واندیم» 

 

نکته‌ای که در این باره جلب توجه می‌کند اقدامات پادشاهان شیعه‌ هند در احیای مسجد غدیر است.

 

سمهودی در این باره می‌گوید: «این مسجد چندین بار توسط سلاطین شیعه‌ هند، تجدیدبنا و بازسازی شده است» 

 

البته از آنجا که مسجد غدیر در مسیر سیل بوده گاهی آسیب‌های طبیعی باعث خرابی آن شده است.

به عنوان نمونه سمهودی نقل کرده است: «در زمان دولت عثمانی سیل مقداری از مسجد غدیرخم را خراب کرد» 

به هر حال، تا صد سال پیش مسجد غدیر برپا بوده، و با آن که در منطقه‌ اهل سنت قرار داشته، ولی رسما محل عبادت و به عنوان مسجد غدیر معروف بوده است، تا آن که آخرین ضربه را وهابی‌ها زده اند.

آنان دو اقدام کینه توزانه برای از بین بردن مسجد غدیر انجام داده اند: از یک سو مسجد را خراب کرده و آثار آن را از بین برده اند، و از سوی دیگر مسیر جاده را طوری تغییرداده اند که از منطقه‌ غدیر فاصله‌ی زیادی پیداکرده است.