مردی شبیه سایه/ روایت ترور حاج عماد مغنیه
انتشار به مناسبت شانزدهمین سالگرد ترور مغز متفکر حزب الله
قسمت اول (قسمت دوم در ادامه مطالب)
همه چیز از ظهر یک روز بارانی در پاییز 1982 آغاز شد. بعد از اشغال جنوب لبنان توسط صهیونیستها در تابستان 1982 که با چراغ سبز آمریکا به تلاویو و با پوشش مقابله با گروههای شبه نظامی فلسطینی و ارتش سوریه انجام شد، حجم زیادی از نیروهای آمریکایی و فرانسوی در قالب صلحبانان یونیفل وارد لبنان شدند. در واقع صلحبانان یونیفل نقش حمایتی از اسرائیل در برابر گروههای فلسطینی مستقر در لبنان ایفا کردند. تا آن زمان لبنان به عنوان پایگاه گروه های فلسطینی مبارز از جمله سازمان آزادی بخش فلسطین و فتح و... مطرح بود.
در این بین ناگهان گروهی ناشناخته در عرصه مقاومت پا به عرصه وجود گذاشت که تاکنون نیز ناشناخته مانده است. گروه جهاد اسلامی لبنان. در 11 نوامبر سال 1982 مقر حاکم نظامی اسرائیل در شهر صور در جنوب لبنان در یک عملیات بی سابقه تا آن روز؛ توسط یک جوان لبنانی بنام احمد قصیر مورد حمله شهادت طلبانه قرار گرفت که طی آن بیش از ۱۴۱ افسر نظامی و اطلاعاتی صهیونیست کشته شدند. این عملیات محیر العقول شاخک های اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا در لبنان را بشدت فعال کرد.
چند ماه بعد در 18 آوریل 1983 یک خودروی ون حامل نزدیک به 1000 کیلو مواد منفجره بعد از عبور از گیت های بازرسی، خود را به ساختمان سفارت آمریکا در بیروت کوبید. در آن لحظه جلسه ای با حضور 9 تن از مقامات CIA از جمله رابرت ایمز رییس بخش خاور نزدیک CIA و مطلع ترین کارشناس جهان عرب CIA در سفارت آمریکا در حال برگزاری بود. در این عملیات شهادت طلبانه 9 مامور CIA و 8 آمریکایی دیگر کشته شدند.
چند ماه بعدتر بزرگترین عملیات ضدآمریکایی تاریخ (تا قبل از ۱۱ سپتامبر) انجام شد و طی آن دو کامیون مملو از مواد منفجره با فاصله خود را به مقر تفنگداران آمریکا و فرانسه در بیروت کوبیدند. خسارت عملیات بی سابقه بود. ۲۴۱ نظامی آمریکایی و ۵۸ نظامی فرانسوی و ۶ غیر نظامی کشته و صدها نفر زخمی شدند.
این عملیات تبعات بسیار جدی بر حضور آمریکا در لبنان گذاشت و بعد از مدتی دستور تخلیه نظامیان آمریکایی از لبنان توسط رونالد ریگان رییس جمهور وقت آمریکا صادر شد. عملیات بعدی حمله به ساختمان جدید سفارت آمریکا در بیروت در ۲۰ سپتامبر ۱۹۸۴ بود که طی آن ۱۴ نفر کشته شدند.
عملیات ربایش ویلیام فرانسیس باکلی رییس ایستگاه CIA در بیروت از دیگر اقدامات مهم گروه ناشناخته جهاد اسلامی لبنان بود.
در همه این موارد؛ جمع بندی سرویس های اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا، فرانسه، اسرائیل و کشورهای غربی این بود که این عملیاتهای سهمگین توسط یک مغز متفکر جوان طراحی و اجرا شده. کسی که نامش عماد مغنیه است. شناسایی عماد مغنیه از سال ۱۹۸۳ توسط سرویس های غربی و عبری آغاز شد اما سرویس ها با فردی روبرو بودند که مانند شبح بود. همه جا بود اما هیچ کجا نبود. چندین سال تلاش برای دستگیری وی در فرانسه، قطر، سودان، عربستان و .... ناکام ماند. عماد مغنیه از چندین طرح ترور موساد نیز جان سالم بدر برد.
مسئولیت عملیات های متعدد گروه جهاد اسلامی لبنان توسط ارتباط تلفنی با برخی رسانه های مطرح آن دوران پذیرفته می شد. رفته رفته و تا حدود سال ۱۹۹۲ عملیاتهای این گروه کمتر شد و از آن سال تاکنون هیچ عملیاتی توسط آن پذیرفته نشد. کارشناسان غربی مدعی اند با تشکیل حزب الله و پیوستن عماد مغنیه به آن، عملا" این گروه به پایان خود رسید.
اگرچه گروه جهاد اسلامی دیگر مطرح نبود اما نام عماد مغنیه به عنوان فرمانده نظامی حزب الله همچنان مطرح بود. تعاملات وی با نیروی قدس سپاه با روی کار آمدن شهید سلیمانی دو چندان شده بود و نتیجه این اقدامات پیروزی لبنان در سال ۲۰۰۰ و آزاد سازی جنوب لبنان از اشغال صهیونیستها شد. حزب الله رفته رفته تبدیل به مهمترین بازوی مقاومت در منطقه شده بود و این برای سردمداران غربی قابل تحمل نبود. بنابراین طرح جنگ تابستان ۲۰۰۶ بر علیه حزب الله با همکاری آمریکا و اسرائیل با کلید واژه درد زایمان خاورمیانه جدید از زبان کاندولیزا رایس مشاور امنیت ملی آمریکا کلید زده شد. اما در کمال ناباوری حزب الله توانست با فرماندهی مغنیه در یک نبرد نامتقارن طی ۳۳ روز دشمن صهیونیستی را به زانو درآورده به گونه ای که آن جنگ تا هم اکنون بازدارندگی قابل توجهی برای حزب الله در برابر اسرائیل بوجود آورده است.
به گفته یوسی میلمن تحلیلگر صهیونیست در کتاب خود مدعی است؛ طرح ترور مغنیه توسط شلیک موشک از پهپاد در سال ۲۰۰۶ و در خلال جنگ ۳۳ روزه با شکست مواجه شد. اما طرح ترور وی در سال ۲۰۰۸ توسط مئیر داگان رییس وقت موساد تدوین و توسط اولمرت نخست وزیر رژیم صهیونیستی بعد از اخذ تاییدیه جرج بوش تصویب شد. فرماندهی این عملیات نیز به یوسی کوهن رییس آتی موساد سپرده شد.
قسمت دوم
فصل هایی از کتاب "برخیز و اول بُکش" رونین برگمن خبرنگار صهیونیست و عامل موساد به تفصیل به جزئیات طرح ترور عماد مغنیه توسط اسرائیل پرداخته شده است.
برگمن در کتاب خود به نقل از مئیر داگان رییس وقت موساد مدعی است مشکل اصلی موساد در ترور عماد مغنیه عدم وجود تصویر مشخص از او بود. اما بعد از انتشار کلیپ یادبود شهادت غالب العوالی از فرماندهان میدانی حزب الله در سال ۲۰۰۴، یگان ۸۲۰۰ اسرائیل موفق میشود در ثانیه ای از این کلیپ با توجه به مشخصاتی که از عماد مغنیه با اسم رمز مائوریس داشت وی را در یک جلسه در کنار مانیتوری که بر روی آن نقشه ای بود و او در حال توضیح به سید حسن نصرالله بود، شناسایی کنند.
این شناسایی سبب بدست آوردن مهمترین سرنخ موساد در طرح ترور عماد مغنیه شد. با این سرنخ آمریکا ۴ سال بعد رد مغنیه را در سوریه زد. آمریکا به اسرائیل خبر داد که مغنیه بهصورت منظم و جداگانه با سهنفر سوری دیدارهایی در سوریه دارد که شخص ثالثی در آنها حضور ندارد. مشخص شد مغنیه هیچوقت در این دیدارها محافظانش را با خود نمیبرد.
با شناسایی محل استقرار عماد مغنیه در دمشق در سال ۲۰۰۸، داگان سراسیمه به آمریکا رفت و با هایدن رییس وقت CIA دیدار کرد. در این دیدار داگان درخواست مشارکت واشنگتن در طرح ترور مغنیه را داد. این اقدام به دو دلیل بسیار هوشمندانه بود. اول اینکه تلاویو از تبعات ترور حاج عماد وحشت داشت بنابراین جهت کنترل تبعات احتمالی آن بخصوص واکنش انتقامی حزب الله، به کمک واشنگتن نیاز داشت. ثانیاً اینکه طرح ترور باید در سوریه انجام می شد و بدلیل اینکه ضداطلاعات و سیستم امنیتی سوریه در آن دوره قوی بود، تلاویو قصد استفاده از پوشش سفارت آمریکا در دمشق جهت تردد تیم ترور را داشت.
برگمن مدعی است موساد ۴ ماه بر روی حاج رضوان و تحرکات وی اشراف داشت. در این بازه طرح های مختلفی برای نحوه ترور وی پیشنهاد شد که همگی رد شدند اما طرح انفجار از راه دور با کار گذاشتن بمب در محفظه تایر زاپاس خودروی پاجروی مغنیه مورد تایید قرار گرفت. با کمک واشنگتن پس از انجام تست های گوناگون بمب در امریکا، بمب با کمک عوامل سفارت آمریکا وارد سوریه شد. عوامل موساد ۶ هفته با تعقیب مغنیه در حدود ۳۲ بار فرصت انفجار بمب را داشتند که هر بار لغو شد. بمب هم زمانی کارایی داشت که مغنیه بیرون از خودرو باشد نه داخل آن.
صبح روز ۱۲ فوریه اعضای تیم ترور که در ساختمانی نیمهکاره در محله کفرسوسه مخفی شده بودند، مردی را کنار مغنیه در نزدیکی ماشین دیدند. او به روایت رونین برگمن در کتابش سردار قاسم سلیمانی بود که به پاجرو تکیه زده بود و از نوع نگاه و گفتگویش با مغنیه مشخص بود چهقدر با او صمیمی است. داگان با اطلاع از هویت سردار سلیمانی، خواست یک تیر و دو نشان بزند و هر دو فرمانده مقاومت را با هم ترور کند. اما اولمرت اجازه انفجار بمب را صادر نکرد. چون به آمریکاییها تعهد داده بود در عملیات ترور، فقط خود مغنیه ترور شود.
به این ترتیب اجرای ماموریتترور دوباره لغو شد تا اینکه ساعت ۲۰ و ۳۰ دقیقه همانروز، مغنیه به یکی از خانههای امن منطقه کفرسوسه وارد و ساعت ۱۰ و ۴۵ دقیقه بهتنهایی از آن خارج شد. این بار چون هدف تنها بود اجازه انفجار صادر شد و ۹ متر مانده به خودرو، کلید بمب زده شد.
حاج عماد در ساعت آخر قبل از شهادتش، جلسهای را با رمضان عبدالله دبیر کل جهاد اسلامی و سرتیپ محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت. سردار پاکپور روایت میکند که آنها قرار بود در نیمه شب با هم دیدار کنند. جلسات متعددی در همان روز در زمینه بررسی نحوه تقویت و بالا بردن توانمندیهای نظامی و امنیتی جنبش حماس و جهاد اسلامی برگزار شده بود. حاج عماد همواره دیر در جلسات حاضر می شد، اما به محض ورود به این جلسه با لبخندی که بر لب داشت، قلب شرکت کنندگان را راضی میکرد و کسی نمیتوانست به او اعتراض کند.
وقتی که انفجار انجام شد، سردار پاکپور اولین کسی بود که خود را به عماد مغنیه رساند، او در حالت سجده به شهادت رسیده بود.
بهترین توصیف درباره حاج رضوان را بهترین همرزم او یعنی شهید حاج قاسم سلیمانی دارد که از نزدیک با حجم و کیفیت و اثرگذاری فعالیتهای جهادی او آشنا بود.
حاج قاسم در توصیف این سردار جبهه مقاومت فرموده بود: حاج عماد سرداری بود که شبیهترین صفات را در صحنه جنگ به مالک اشتر داشت. عماد برای جبهه مقاومت مَثَلِ مالک برای امام علی (علیه السلام) بود.
حاج رضوان بشهادت رسید اما مسیری که برای مقاومت ترسیم کرد بسیار روشن است.
هدف واضح مشخص و دقیق است؛ نابودی اسرائیل. ان شاءالله
#عماد_مغنیه
#حاج_قاسم
#ترور_عماد_مغنیه
#نحوه_ترور_عماد_مغنیه
#شیوه_ترور_عماد_مغنیه
#ماجرای_ترور_عماد_مغنیه
#شهادت_عماد_مغنیه
#نحوه_شهادت_عماد_مغنیه
#حاج_رضوان
#موساد
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم