وقایع شب عاشورا

23:45 1400/05/27 - یوری بویکا

وقایع شب عاشورا

در شب عاشورا به محمد بن بشیر حضرمی یكی از یاران امام حسین علیه‌السلام خبر دادند كه فرزندت در سرحدّ ری اسیر شده است

او در پاسخ گفت:
ثواب این مصیبت او و خود را از خدای متعال آرزو می‌کنم و دوست ندارم فرزندم اسیر باشد و من زنده بمانم

امام حسین علیه‌السلام چون سخن او را شنید فرمود: خدا تو را بیامرزد من بیعت خود را از تو برداشتم، برو و در آزاد كردن فرزندت بكوش

محمد بن بشیر گفت: در حالیكه زنده هستم طعمه درندگان شوم اگر چنین كنم و از تو جدا شوم

امام علیه‌السلام پنج جامه به او داد
كه هزار دینار ارزش داشت و فرمود:
پس این لباس‌ها را به فرزندت كه همراه توست بسپار تا در آزادی برادرش مصرف كند


امام حسین علیه‌السلام در سخنرانی شب عاشورا خبر از شهادت یاران خود داد و آنان را به پاداش الهی بشارت داد

در این مجلس قاسم بن الحسن به امام علیه‌السلام عرض كرد:
آیا من نیز به شهادت خواهم رسید؟
امام با عطوفت و مهربانی فرمود:
فرزندم! مرگ در نزد تو چگونه است؟

عرض كرد: ای عمو!
مرگ در كام من از عسل شیرین‌تر است
امام علیه‌السلام فرمودند:
آری تو نیز به شهادت خواهی رسید بعد از آنكه به رنج سختی مبتلا شوی و همچنین پسرم عبدالله (كودک شیرخوار) به شهادت خواهد رسید

قاسم گفت: مگر لشكر دشمن به
خیمه‌ها هم حمله می‌كنند؟
امام علیه‌السلام به ماجرای شهادت عبدالله اشاره نمودند كه قاسم بن الحسن تاب نیاورد و زار زار گریست و همه بانگ شیون و زاری سر دادند


امام علیه‌‏السلام در شب عاشورا دستور دادند برای حفظ حرم و خیام، خندقی را پشت خیمه‌ها حفر كنند
حضرت دستور داد به محض حمله دشمن چوب‌ها و خار و خاشاكی كه در خندق بود را آتش بزنند تا ارتباط دشمن از پشت سر قطع شود و این تدبیر امام علیه‌السلام بسیار سودمند بود


مرحوم شیخ صدوق در كتاب
ارزشمند امالی نوشته است:

شب عاشورا حضرت علی‌اكبر علیه‌السلام و سی نفر از اصحاب به دستور امام علیه‌السلام از شریعه فرات آب آوردند
امام علیه‌السلام به یاران خود فرمود:
برخیزید، غسل كنید و وضو بگیرید
كه این آخرین توشه شماست

 

منابع:
الملهوف، صفحه ۳۹
نفس المهموم، صفحه ۲۳۰
الامام الحسین و اصحابه، صفحه۲۵۷
امالی شیخ صدوق، مجلس ۳۰

نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@