وقتى که حاتم طایى از دنیا رفت، برادرش خواست جاى او را بگیرد. 
حاتم مکانى ساخته بود که هفتاد در داشت. هر کس از هر درى که مى خواست وارد مى شد و از او چیزى طلب مى کرد و حاتم به او عطا مى کرد.

برادرش خواست در آن مکان بنشیند و حاتم بخشى کند! 
مادرش گفت: 
تو نمى توانى جاى برادرت را بگیرى، بیهوده خود را به زحمت مینداز.
برادر حاتم توجه نکرد. 
مادرش براى اثبات حرفش، لباس کهنه اى پوشید و به طور ناشناس نزد پسرش آمد و چیزى خواست. 
وقتى گرفت از در دیگری رجوع کرد و باز چیزى خواست. 
برادر حاتم با اکراه به او چیزى داد.
چون مادرش این بار از در سوم باز آمد و چیزى طلب کرد، 
برادر حاتم با عصبانیت و فریاد گفت: تو دوبار گرفتى و باز هم مى خواهى؟ 
عجب گداى پررویى هستى! مادرش چهره خود را آشکار کرد و گفت: 
نگفتم تو لایق این کارنیستى؟ 
من یک روز هفتاد بار از برادرت به همین شکل چیزى خواستم و او هیچ بار مرا رد نکرد.

بزرگان زاده نمی شوند
ساخته می شوند

نقل شده از کانال تلگرامی کربلا به نشانی karballa_ir@

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.

اَللهُمَّ بَارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.


خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.
خداوندا بر محمد و آل محمد برکت نازل فرما، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت نازل فرمودی، به راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.