ورلد بوک وبلاگی با مطالب جالب و کاربردی برای زندگی بهتر

ورلد بوک وبلاگی با مطالب جالب و کاربردی برای زندگی بهتر

امام علی(ع) : آدم عاقل کسی است که حتی یک نَفَس از عُمر خود را در چیزی که برایش سودی ندارد به هَدَر نمی دهد.هر روزی که بگذرد قسمتی از وجود تو را با خود میبرد

«ملیکه» مادر امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) از طرف پدر، دختر «یشوعا» فرزند امپراطور روم شرقی و از طرف مادر، نوه «شمعون» بود.

نرجس، ملیکه، مریم، صیقل، سوسن و ریحانه نام تنها یک بانو است که به همسری امام حسن عسگری درآمدند, داستان این ازدواج در کتاب‌های مختلفی آمده ملیکه با اینکه در کاخ می‌زیست و با خاندان امپراطوری زندگی میکرد، اما آن چنان پاک و باعفت بود که گویی نسبتی با این خاندان نداشت، بلکه به مادر و خانواده مادری خود رفته و زندگیش همچون زندگی شمعون، و عیسی بن مریم از صفا و معنویت و پاکی خاصی برخوردار بود.

از این رو نمی‌خواست، با خاندان امپراطوری دنیا پرست، بیامیزد بلکه دوست داشت و هدفش این بود که در یک خانواه پاک خداپرست، زندگی کند، خداوند او را در این هدف کمک کرد و او را به طور عجیب به خواسته و هدفش رساند.

یک شب ملیکه در خواب جدش شمعون همراه حضرت مسیح «علیه‌السلام» و عده‌ای از یاران مخصوص حضرت مسیح (علیه السلام) وارد کاخ شدند، ناگهان منبری بسیار با شکوه به جای تخت امپراطور گذاشته شد، سپس دید دوازده نفر که مردانی بسیار خوش سیما و نورانی و زیبا بودند وارد کاخ شدند، در عالم خواب به ملیکه گفته شد، این‌ها که وارد شدند، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و علی، حسن و حسین، امام سجاد، امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری (علیهم السلام) هستند.

ناگهان مشاهده كرد كه پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) به حضرت مسیح(علیه السلام) رو كرد و گفت: ما به اینجا آمده‌ایم تا ملیكه را از شمعون برای فرزندم «حسن عسكری» خواستگاری كنیم.

از حکم خدا برای اینکه این وصال رقم بخورد در یكی از مسافرت های که این بانوی پاکدامن با عده‌ای از بانوان همراه امپراطور بود، به لشكر اسلام برخوردند سپس سپـــاه روم با سپـــــاه اسلام درگیر جنگ می شود در این جنگ مسلمانان پیروز شدند، عده‌ای از زنان از جمله ملیكه اسیر مسلمانان شدند، اسیران را بوسیله كشتی از راه رودخانه دجله به بغداد برای فروش آوردند.

روزی امام هادی(علیه السلام) پدر بزرگوار امام حسن عسكری(علیه السلام) یكی از یارانش به نام «بشر بن سلیمان» را كه در خرید و فروش برده نیز سابقه داشت در شهر سامرا دید و نامه‌ای كه به زبان رومی نوشته بود و زیر آن را امضا كرده بود به او داد و همیانی پول نیز جداگانه به او داد و فرمود: میخواهم بروی بغداد و با این همیانِ پول، كنیزی را خریداری كنی با این ویژگی های که  آن دختر، خود را نشان نمی‌دهد، حجاب و عفت خود را حفظ می‌كند، ‌او دو لباس حریر پوشیده و یك لباس پوستی گرانبها بر دوش دارد.

او نیز مطابق دستور حضرت میرود و خریداری می‌کند و در این راستا معلوم می‌شود که این زن، دختر یشوعا پسر قیصر روم است که در جنگ اسیر شد و از طرف مادر نیز از نسل شمعون وصی حضرت عیسی (علیه السلام) بوده. ملیکا به بیت امامت منتقل می‌شود و امام هادی (علیه السلام) او را به خواهرش حکیمه خاتون می‌سپارد تا مسلمان شود و آموزه‌های اسلامی را یاد بگیرد و بعد از آن با امام حسن عسکری (علیه السلام) ازدواج می‌کند.

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.

اَللهُمَّ بَارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.


خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.
خداوندا بر محمد و آل محمد برکت نازل فرما، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت نازل فرمودی، به راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.

 

 

‍ زیبایی های ظهور

21:55 1400/07/23 - یوری بویکا

‍ زیبایی های ظهور

امام حسن عسکری علیه السلام خطاب به فرزند نازنین خود حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف می فرمایند:

فرزندم، گویا می‌بینم آن لحظه‌ای را که نصرت خدا نازل شده و فرجت فرا رسیده است... 

آن روز دوستانت مثل رشته‌ای از مروارید در دو سوی گردنبند، پیرامون تو صف می‌کشند،
 
انگار صدای دست‌ها را که در کنار حجرالاسود با تو بیعت می‌کنند می‌شنوم...

 آن هنگام است که صبح حقیقت می‌دمد،

و شب باطل به پایان می‌رسد،

و خداوند به دستان تو کمر طغیان را در هم می‌شکند،

و راه و رسم ایمان را اعاده می‌کند...

حتی کودک در گهواره آرزو می‌کند که برخیزد و نزد تو بیاید،

 حتی وحوش صحرا مایلند که راهی به جوار تو داشته باشند،

دنیا با دستان تو از بهجت و شادمانی به تپش می‌افتد،

و شاخه‌های درخت عزت با تو خرم و سرسبز می‌شود،

پایه‌های حق در جایگاه خود مستقر می‌شوند،

و تَئُوبُ شَوَارِدُ الدِّينِ إِلَى أَوْكَارِهَا 
و آنها که از دین گریخته‌اند به آشیانه خود باز می‌گردند،

ابرهای پیروزی، سیل‌آسا بر تو می‌بارند،

همه دشمنان هلاک و همه دوستان پیروز می‌شوند،

و در روى زمين هیچ جبار ستمگر و هیچ منكر ناسپاس و هیچ دشمن كينه‏‌توز و هیچ معاند بدخواهی باقى نخواهد ماند...


کمال الدین ج 2 ص449

نقل شده از کانال تلگرامی داروخانه معنوی به نشانی Manavi_2@

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین

امام حسین(علیه السلام) در عالم مکاشفه به یکی از علمای قم فرمودند:

مهدی ما در عصر خودش مظلوم است، تا می توانید درباره مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) سخن بگویید و قلم فرسایی کنید، آن چه که درباره‌ شخصیت این معصوم بگویید درباره همه‌ معصومین(علیهم السلام) گفته اید، چون حضرات معصومین همه در عصمت و ولایت و امامت یکی هستند و چون عصر، عصر حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) است، سزاوار است که درباره‌ی او مطالب گفته شود.

و در خاتمه فرمودند: باز تأکید می کنم درباره مهدی ما زیاد سخن بگویید و بنویسید، مهدی ما مظلوم است، بیش از آنچه نوشته و گفته شده باید درباره اش نوشت و سخن گفت.

صحیفه مهدیه، ص ٨٣

نقل شده از کانال تلگرامی درمان با آیه های نورالـــــہـــــے به نشانی shamimerezvan@
azkarerouzaneh@

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

آیت الله بهجت :

تکان میخوری بگو « یا صاحب الزمان »
می نشینی بگو « یا صاحب الزمان »
برمیخیزی بگو « یا صاحب الزمان »

صبح که از خواب بیدار میشوی مؤدب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو آقا جان دستم به دامانت خودت یاری ام کن

شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو"السلام علیک یا صاحب الزمان" بعد بخواب.

شب و روزت را به یاد محبوب سر کن که اگر اینطور شد، شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد، دیگر نمیتوانی گناه کنی، دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی.

 و خود امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرموده است: " که در حیرت دوران غیبت فقط کسانی بر دین خود ثابت قدم می مانند که با روح یقین مباشر و با مولا و صاحب خود مأنوس باشند."

کمال الدین و تمام النعمه، ص 303

نقل شده از کانال تلگرامی کربلا به نشانی karballa_ir@

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.

اَللهُمَّ بَارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.


خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.
خداوندا بر محمد و آل محمد برکت نازل فرما، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت نازل فرمودی، به راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.

 

آغاز امامت امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)

سرانجام‌ دولت‌ عباسیان‌ به‌ حاكمیت‌ «احمد بن‌جعفر متوكل‌ عباسی‌» ملقب‌ به‌ معتمد علی‌ ا... كه‌ از سال‌ ۲۵۶ هجری‌ قمری‌ تا سال‌ ۲۷۹ به‌ مدت‌۲۳ سال‌ بر جهان‌ اسلام‌ حـــكومت‌ كرد تصمیم‌گرفت‌ در ماه‌ ربیع‌الاول‌ سال‌ ۲۶۰ هجری‌ به‌ زندگی‌ امام‌ حسن‌ عسكری‌(علیه السلام) پایان‌ دهد و عده‌ای‌ با توجه‌ به‌ شایعه‌ خبری‌ مبنی‌ بر عدم‌ ازدواج‌ و فرزندی‌ از حضرت‌ ایشان‌ خط پایانی‌ بر اعتقاد دوازده‌ امامی‌ شیعه‌ می‌دانستند ولی‌ از ازدواج‌ پنهان‌ امام‌ حسن‌ عسكری‌ (علیه السلام) با ملیكه‌ دختر قیصر روم‌ و تنها فرزند برومندشان‌ خبری‌ نداشتند و روز نهم‌ ربیع‌الاول‌ سال‌ ۲۶۰ هجری‌ اولین‌ روز امامت‌ حضرت‌ مهدی‌ حجه‌ بن‌ الحسن‌ امام‌ زمان‌ (عجل الله) روز جشن‌ مسلمانی‌ است‌ كه‌ روایت‌ منقول‌ پیامبر اسلام‌(صلی الله علیه و آله) از سنی‌ و شیعه‌ را مبنی‌ بر جانشینان‌ دوازده‌گانه‌ ایشان‌ به‌ اوصیاءمعصومین‌ آن‌ رسول‌ گرامی‌ تطبیق‌ می‌كنند و آخرین‌ آن‌ اوصیا را وجود مقدس‌ حضرت‌ بقیه‌ا..الاعظم‌ معرفی‌ می‌كنند. 

امامت‌ در غیبت‌ صغری‌ ( ۳۲۹-۲۶۰)
از نهم‌ ربیع‌ الاول‌ سال‌ ۲۶۰ هجری‌ شمسی‌ كه‌ آغاز امامت‌ حضرت‌ مهدی‌ (عج‌ الله تعالی فرجه الشریف) است‌ تا سال‌۳۲۹ هجری‌ سال‌ وفات‌ «ابوالحسن‌ علی‌بن‌محمد سمری‌» نایب‌ چهارم‌ امام‌ عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) ۶۹ سال‌ مدت‌ امامت‌ امام‌ زمان‌ (عج الله تعالی فرجه الشریف)‌ در غیبت‌ صغری‌ است‌. علی‌ بن‌ محمد سمری‌ نایب‌ چهارم‌ امام‌ زمان‌ (عج‌ الله تعالی فرجه الشریف) معاصر با شیخ‌ علی‌ بن‌ با بویه‌ قمی‌ صدوق‌ اول‌ بود كه‌ با ارتحال‌ ایشان‌ در سال‌ ۳۲۹هجری‌ قمری‌ یعنی‌ زمانی‌ كه‌ امام‌ زمان‌ (علیه السلام) ۷۴ سال داشتند غیبت‌ كبری‌ آغاز شد و همچنین‌ حــــــكومت‌ متقی‌ باا... «ابراهیم‌ بن‌ مقتدر عباسی‌» آغاز شد كه‌ بعد از مرگ‌ برادرش‌ راضی‌ با ا.. به‌ حـــــكومت‌ رسیده‌ بود بنابراین‌ اگر زمان‌ دقیق‌ غیبت‌ صغری‌امام‌ زمان‌ (عج‌) را با احتساب‌ پنج‌ سال‌ ابتدای‌ عمرشان‌ كه‌ از ابتدای‌ ولادتشان‌ نیمه‌ شعبان‌ سال‌۲۵۵ هجری‌ قمری‌ است‌ تا سال‌ ۳۲۹ هجری‌محاسبه‌ كنیم‌ ۷۹ سال‌ می‌شود ولی‌ مدت‌ امامت‌ آن‌ بزرگوار در عصر غیبت‌ صغری‌ (-۲۵۵۳۲۹) ۶۹ سال‌ است‌ كه‌ با شهادت‌ پدربزرگوارشان‌ امام‌ حسن‌ عسكری‌ (علیه السلام) از سال‌ ۲۶۰هجری‌ آغاز شده‌ بود.
عثمان‌ بن‌ سعید اسدی‌ عمروی‌ (به‌ تلفظ عمری‌) وی‌ از شاگردان‌ و یاران‌ و اصحاب‌ امین‌ امام‌ دهم‌ و امام‌ یازدهم‌ بود. 
۱) عثمان‌ بن‌ سعید در دوره‌ امام‌ علی‌ هادی‌ (علیه السلام) و امام‌ حسن‌ عسكری‌(علیه السلام) وكیل‌ ایشان‌ بود پس‌ از درگذشت‌ امام‌ یازدهم‌ و پیشامد فقدان‌ حضور امام‌ معصوم‌ (علیه السلام)در بین‌ شیعیان‌، عثمان‌ بن‌ سعید از سوی‌ حضرت‌ مهدی‌ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به‌ نیابت‌ خاصی‌ منصوب‌ شد و واسطه‌ میان‌ امام‌ و شیعیان‌ شد.
۲) «محمد بن‌ عثمان‌»، ایشان‌ فرزند نائب‌ اول‌ عثمان‌ بن‌ سعید است‌ و او نیز از جانب‌ امام‌ یازدهم‌ توثیق‌ شده‌ است‌. عثمان‌ بن‌ سعید به‌ هنگام‌ فوت‌ به‌ فرمان‌ امام‌ زمان‌ (عج‌ الله تعالی فرجه الشریف) امر نیابت‌ را به‌ فرزند خویش‌ محمد سپرد و او واسطه‌ بین‌ امام‌(عج الله تعالی فرجه الشریف) و شیعیان‌ شد. مدت‌ نیابت‌ محمد بن‌ عثمان‌ و پدرش‌ عثمان‌ بن‌ سعید قریب‌ به‌ چهل‌ و پنج‌ سال‌طول‌ كشید و ایشان‌ به‌ سال‌ ۳۰۴ یا ۳۰۵ هجری‌قمری‌ در بغداد به‌ جوار حق‌ شتافت‌. 
۳) «ابوالقاسم‌ حسین‌ بن‌ روح‌ نوبختی‌» است‌كه‌ به‌ امر امام‌ زمان‌ (عج الله تعالی فرجه الشریف) و ابلاغ‌ محمدبن‌عثمان‌به‌ نیابت‌ سوم‌ امام‌ مهدی‌ (عج الله تعالی فرجه الشریف) رسید. وی‌ بیش‌ ازبیست‌ و یك‌ سال‌ مامور به‌ سفارت‌ و نیابت‌ از سوی‌امام‌ عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) بود و سرانجام‌ در سال‌ ۳۲۶هجری‌ پس‌ از انجام‌ ماموریت‌ نیابت‌ در بغداد به‌ رحمت‌ ایزدی‌ پیوست‌.
۴) «علی‌ بن‌ محمد» است‌ كه‌ به‌ امر امام‌ زمان‌ (عج الله تعالی فرجه الشریف) جانشین‌ حسین‌ بن‌ روح‌ در امر نیابت‌ شد. ایشان‌ تنها سه‌ سال‌ مامور به‌ سفارت‌ و نیابت‌امام‌ عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) بودند كه‌ در تاریخ‌ ۳۲۹ هجری‌ قمری‌ در حالیكه‌ امام‌ عصر (علیه السلام) شش‌ روز قبل‌ از ارتحالشان زمان‌ فوتش‌ را اعلام‌ فرمودند از دنیا رفتند و عصر غیبت‌ كبری‌ آغاز شد بنابراین‌ مدت‌ امامت‌ امام‌زمان‌ (عج الله تعالی فرجه الشریف) در غیبت‌ صغری‌ ۶۹ سال‌ است‌ كه‌ ۴۵ سال‌ مربوط به‌ عثمان‌ بن‌ سعید و پسرش‌ محمد بن‌ عثمان‌ و ۲۱ سال‌ مربوط به‌ حسین‌ بن‌ روح‌ و ۳ سال‌ مربوط به‌ علی‌ سمری‌ است‌ و غیبت‌ كبری‌ كه‌ هم‌ اكنون‌ نیز ادامه‌ دارد از سال‌ ۳۲۹ تا الان ادامه‌ دارد و عاشقان‌ او طی‌ این‌ سالها برای‌ او می‌گویند و می‌نویسند و در فراقش‌ می‌گریند و می‌سوزند و می میرند.

نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

عالم امكان سراسر نور شد

18:54 1400/07/23 - یوری بویکا

عالم امكان سراسر نور شد

شیعه بعد از سال ها مسرور شد

پور زهرا تاج بر سر می نهد

بر همه آفاق فرمان می دهد

 

آغاز امامت گل 

سر سبد عالم هستی،

منجی عــــالم بشریت،

امام زمان (عج) مبارک باد 

شادی دل حضرت بقیه الله الاعظم حضرت صاحب الزمان عج الله تعالی فرج الشریف ۱۰۰ مرتبه سوره توحید +۱۰۰ مرتبه صلوات عنایت کنید

با منتشر کردن این پیام در ثواب آن شریک شوید

 

نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.

اَللهُمَّ بَارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.


خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.
خداوندا بر محمد و آل محمد برکت نازل فرما، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت نازل فرمودی، به راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.

 

لحظات آخر امام حسن عسکری(علیه السلام) و آمدن فرزند به بالین پدر

پس ابو سهل گفت كه: داخل شدم بر امام حسن عسكرى علیه السلام در مرضى كه به همان مرض از دنیا رحلت فرمود و در نزد آن حضرت بودم كه امر فرمود خادم خود عقید را و این خادمى بود سیاه از اهل نوبه و خدمت كرده بود حضرت امام على نقى علیه السلام را، فرمود: اى عقید! بجوشان از براى من آب را با مصطكى، پس جوشانید و صیقل جاریه كه مادر حضرت حجت علیه السلام باشد آن آب را براى امام حسن علیه السلام آورد. پس همین كه قدح را به دست آن جناب داد و خواست بیاشامد دست مباركش لرزید و قدح به دندان‏هاى ثنایاى نازنینش خورد پس قدح را از دست نهاد و به عقید فرمود: داخل این اطاق می‏شوى می بینی كودكى را به حال سجده او را بیاور نزد من.

ابو سهل گوید كه: عقید گفت من داخل شدم به جهت پیدا كردن آن طفل ناگاه نظرم افتاد به كودكى كه سر به سجده نهاده بود و انگشت سبابه را به سوى آسمان بلند كرده بود، پس سلام كردم بر آن جناب، آن حضرت مختصر كرد نماز را و چون تمام كرد عرض كردم كه: سید من می‏فرماید تو را كه نزد او بروى، پس در این هنگام مادرش صیقل آمد و دستش را گرفت و برد او را به نزد پدرش امام حسن علیه السلام.

ابو سهل میگوید: چون آن كودك به خدمت امام حسن علیه السلام رسید سلام كرد نگاه‏ كردم بر او.

و اذا هو درّىّ اللّون و فى شعر رأسه قطط، مفلّج الاسنان.

یعنى: دیدم كه رنگ مباركش روشنایى و تلألؤ دارد و موى سرش به هم پیچیده و مجعد است و ما بین دندان‏هایش گشاده است،

همین كه امام حسن علیه السلام نگاهش به كودك افتاد بگریست و فرمود: یا سید اهل بیته، اسقنى الماء فانى ذاهب الى ربى.

اى سید اهل بیت خود! مرا آب بده همانا من می‏روم به سوى پروردگار خود (یعنى وفاتم نزدیك شده). پس آن آقا زاده آن قدح آب جوشانیده با مصطكى را گرفت‌ به دست خویش و حركت داد لبهایش را و سیرابش كرد، چون امام حسن علیه السلام آب را آشامید فرمود: مرا مهیا كنید از براى نماز، پس در كنار آن حضرت دستمالى افكندند و آن طفل وضو داد پدر خود را به یك مرتبه یك مرتبه (یعنى به اقلّ واجب) و مسح كرد بر سر و قدم‏هاى او، پس امام حسن علیه السلام با وى فرمود: بشارت باد تو را اى پسرك من! تویى صاحب الزمان و تویى مهدى و حجت خدا بر روى زمین و تویى پسر من و كودك من و منم پدر تو، تویى م ح م د بن الحسن، بن على، بن محمد، بن على، بن موسى، بن جعفر، بن محمد، بن على، بن الحسین، بن على، بن ابى طالب علیهم السلام و پدر تو است رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم و تویى خاتم ائمه طاهرین و بشارت داد به تو رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم و نام و كنیه داد تو را، و این عهدى است به سوى من از پدرم از پدرهاى طاهرین تو.

صلى اللّه على اهل البیت ربّنا انّه حمید مجید.

پس وفات كرد امام حسن علیه السلام در همان وقت صلوات اللّه علیهم اجمعین.

ساعات آخر عمر، امام حسن عسكری علیه السلام 
رو به غلامش عقید كرد و فرمود: به آن حجره برو، كودكی را می بینی كه در پشت پرده به سجده افتاده است، او را نزد من بیاور. غلام به آن جا رفت، كودكی را كه چهره ای درخشان داشت در حال سجده دید، او را متوجه كرد نزد پدر آمد. وقتی نگاه امام حسن عسكری به چهره نورانی امام زمان افتاد، گریه كرد و فرمود: یا سَیِّدَ اَهْل ِ بَیْتِهِ إسْقِنِی الْمَاءَ فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی؛ ای سرور اهل خانه من، به من آب بیاشام همانا من به سوی پروردگارم می روم( وفاتم نزدیك است) در حالی كه دست های امام عسكری از شدت مسمومیت می لرزید، حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه الشریف) با دست های مبارك خود آب در دهان مبارك پدر می ریخت.

بعد از مدتی امام به شهادت رسید، امام زمان هم بر بدن پدر نماز خواندند.
 

نمی دانم با چه حالی امام زمان بر بدن بابا نماز خواندند

كربلا هم طایفه بنی اسد آمدند. نخست تصمیم داشتند بدن امام حسین را دفن كنند، ولی پیكر او و سایر شهدا را كه سر در بدن نداشتند، نشناختند. حیران بودند چه كنند؟ ناگاه دیدند سوار ناشناسی نزد آنها آمد و به آن ها گفت: برای چه اینجا آمده اید؟ گفتند: برای دفن این اجساد مطهر آمده ایم ولی بدن ها را نمی شناسیم. صدا زد، من این بدن ها را می شناسم.آمد كنار بدن بابا، گریه كرد و قبری مهیا كرد، بدن بابا را به خاك سپرد. قبر را پوشاند و با سرانگشت روی قبر نوشت: هَذَا قَبْرُ الحُسَیْن ِ بِن ِ عَلِّی بِنِ ابیطالب الذی قَتَلُوه عَطْشَاناً غَریْباً؛ این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است كه او را با لب تشنه و غریبانه كشتند.

منابع

بحارالانوار،ج52،ص16؛ غیبة الطوسیف ص273: منتخب الانوار، ص142
منتهی الآمال،ص1206؛ سوگنامه آل محمد، ص149
سوگنامه آل محمد، ص 408-406
منبع كتاب مقتل\" روضه های استاد رفیعی \" ص78

نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

 

زندگانی حضرت امام حسن عسكری(علیه السلام)

امام حسن عسكری (علیه السلام)) در سال ۲۳۲ هجری در مدينه چشم به جهان گشود. مادر والا گهرش سوسن يا سليل زنی لايق و صاحب فضيلت و در پرورش فرزند نهايت مراقبت را داشت، تا حجت حق را آن چنان كه شايسته است پرورش دهد.

اين زن پرهيزگار در سفری كه امام عسكری (علیه السلام) به سامرا كرد همراه امام بود و در سامرا از دنيا رحلت كرد. كنيه آن حضرت ابامحمد بود.

صورت و سيرت امام حسن عسكری (علیه السلام)
امام يازدهم صورتی گندمگون و بدنی در حد اعتدال داشت. ابروهای سياه كمانی، چشمانی درشت و پيشانی گشاده داشت. دندانها درشت و بسيار سفيد بود. خالی بر گونه راست داشت.

امام حسن عسكری(علیه السلام) بيانی شيرين و جذاب و شخصيتی الهی باشكوه و وقار و مفسری بی نظير برای قرآن مجيد بود. راه مستقيم عترت و شيوه صحيح تفسير قرآن را به مردم و به ويژه برای اصحاب بزرگوارش ، در ايام عمر كوتاه خود، روشن كرد.

دوران امامت 
دوره امامت حضرت عسكری (علیه السلام) با قدرت ظاهری بنی عباس رو در روی بود. خلفايی كه به تقليد هارون در نشان دادن نيروی خود بلندپروازيهايی داشتند.

امام حسن عسكری (علیه السلام) از شش سال دوران اقامتش، سه سال را در زندان گذرانيد. زندانبان آن حضرت صالح بن وصيف دو غلام ستمكار را بر امام گماشته بود، تا بتواند آن حضرت را به وسيله آن دو غلام آزار بيشتری دهد، اما آن دو غلام كه خود از نزديك ناظر حال و حركات امام بودند تحت تأثير آن امام بزرگوار قرار گرفته به صلاح و خوش رفتاری گراييده بودند.

وقتی از اين غلامان جويای حال امام شدند، می گفتند اين زندانی روزها روزه دار است و شبها تا بامداد به عبادت و راز و نياز با معبود خود سرگرم است و با كسی سخن نمی گويد.

عبيدالله خاقان وزير معتمد عباسی با همه غروری كه داشت وقتی با حضرت عسكری ملاقات می كرد به احترام آن حضرت برمی خاست، و آن حضرت را بر مسند خود می نشانيد. پيوسته می گفت: در سامره كسی را مانند آن حضرت نديده ام، وی زاهدترين و داناترين مردم روزگار است.

پسر عبيدالله خاقان می گفت: من پيوسته احوال آن حضرت را از مردم می پرسيدم. مردم را نسبت به او متواضع می يافتم. می ديدم همه مردم به بزرگواريش معترفند و دوستدار او می باشند.

با آنكه امام (علیه السلام) جز با خواص شيعيان خود رفت و آمد نمی فرمودند، دستگاه خلافت عباسی برای حفظ آرامش خلافت خود بيشتر اوقات، آن حضرت را زندانی و ممنوع از معاشرت داشت.

از جمله مسائل روزگار امام حسن عسكری (علیه السلام) يكی نيز اين بود كه از طرف خلافت وقت، اموال و اوقات شيعه، به دست كسانی سپرده می شد كه دشمن آل محمد (صلی الله علیه و آله) و جريانهای شيعی بودند، تا بدين گونه بنيه مالی نهضت تقويت نشود.چنانكه نوشته اند كه احمد بن عبيدالله بن خاقان از جانب خلفا، والی اوقاف و صدقات بود در قم، و او نسبت به اهل بيت رسالت، نهايت مرتبه عداوت را داشت.

نيز اصحاب امام حسن عسكری، متفرق بودند و امكان تمركز برای آنان نبود، كسانی چون ابوعلی احمد بن اسحاق اشعری در قم و ابوسهل اسماعيل نوبختی در بغداد می زيستند، فشار و مراقبتی كه دستگاه خلافت عباسی، پس از شهادت حضرت رضا (علیه السلام) معمول داشت، چنان دامن گسترده بود كه جناح مقابل را با سخت ترين نوع درگيری واداشته بود. اين جناح نيز طبق ايمان به حق و دعوت به اصول عدالت كلی، اين همه سختی را تحمل میكرد، و لحظه ای از حراست (و نگهبانی) موضع غفلت نمیكرد.

اينكه حضرت هادی (علیه السلام) و حضرت امام حسن عسكری (علیه السلام) هم از سوی دستگاه خلافت تحت مراقبت شديد و ممنوع از ملاقات با مردم بودند و هم امامان بزرگوار ما جز با ياران خاص و كسانی كه برای حل مشكلات زندگي مادي و دينی خود به آنها مراجعه می نمودند كمتر معاشرت می كردند به جهت آن بود كه دوران غيبت حضرت مهدی (عج) نزديك بود، و مردم می بايست كم كم بدان خو گيرند، و جهت سياسی و حل مشكلات خود را از اصحاب خاص كه پرچمداران مرزهای مذهبی بودند بخواهند، و پيش آمدن دوران غيبت در نظر آنان عجيب نيايد.

باری، امام حسن عسكري (علیه السلام) بيش از ۲۹ سال عمر نكرد ولی در مدت شش سال امامت و رياست روحانی اسلامی، آثار مهمی از تفسير قرآن و نشر احكام و بيان مسائل فقهی و جهت دادن به حركت انقلابی شيعيانی كه از راههای دور برای كسب فيض به محضر امام (علیه السلام) می رسيدند بر جای گذاشت.

در زمان امام يازدهم تعليمات عاليه قرآنی و نشر احكام الهی و مناظرات كلامی جنبش علمی خاصی را تجديد كرد، و فرهنگ شيعی كه تا آن زمان شناخته شده بود، در رشته های ديگر نيز مانند فلسفه و كلام باعث ظهور مردان بزرگی چون يعقوب بن اسحاق كندی ، كه خود معاصر امام حسن عسكری بود و تحت تعليمات آن امام، گرديد.

در قدرت علمی امام (علیه السلام) كه از سرچشمه زلال ولايت و اهل بيت عصمت مايه گرفته بود نكته ها گفته اند. از جمله: همين يعقوب بن اسحاق كندی فيلسوف بزرگ عرب كه دانشمند معروف ايرانی ابونصر فارابی شاگرد مكتب وی بوده است، در مناظره با آن حضرت درمانده گشت و كتابی را كه بر رد قرآن نوشته بود سوزانيد و بعدها از دوستداران و در صف پيروان آن حضرت درآمد.

شهادت امام حسن عسكری (علیه السلام)
شهادت آن حضرت را روز جمعه هشتم ماه ربيع الاول سال ۲۶۰ هجری نوشته اند.

در كيفيت شهادت آن امام بزرگوار آمده است: فرزند عبيدالله بن خاقان گويد: روزی برای پدرم (كه وزير معتمد عباسی بود) خبر آوردند كه ابن الرضا يعنی حضرت امام حسن عسكری رنجور شده، پدرم به سرعت تمام نزد خليفه رفت و خبر را به خليفه داد. خليفه پنج نفر از معتمدان و مخصوصان خود را با او همراه كرد.

يكی از ايشان نحرير خادم بود كه از محرمان خاص خليفه بود، امر كرد ايشان را كه پيوسته ملازم خانه آن حضرت باشند، و بر احوال آن حضرت مطلع گردند. و طبيبی را مقرر كرد كه هر بامداد و پسين نزد آن حضرت برود، و از احوال او آگاه شود. بعد از دو روز برای پدرم خبر آوردند كه مرض آن حضرت سخت شده است، و ضعف بر او مستولی گرديده. پس بامداد سوار شد، نزد آن حضرت رفت و اطبا را كه عموما اطبای مسيحی و يهودی در آن زمان بودند امر كرد كه از خدمت آن حضرت دور نشوند و قاضی القضات (داور داوران) را طلبيد و گفت ده نفر از علمای مشهور را حاضر گردان كه پيوسته نزد آن حضرت باشند.

و اين كارها را برای آن میكردند كه آن زهری كه به آن حضرت داده بودند بر مردم معلوم نشود و نزد مردم ظاهر سازند كه آن حضرت به مرگ خود از دنيا رفته، پيوسته ايشان ملازم خانه آن حضرت بودند تا آنكه بعد از گذشت چند روز از ماه ربيع الاول سال ۲۶۰ ه. ق آن امام مظلوم در سن ۲۹ سالگی از دار فانی به سرای باقی رحلت نمود.

بعد از آن خليفه متوجه تفحص و تجسس فرزند حضرت شد، زيرا شنيده بود كه فرزند آن حضرت بر عالم مستولی خواهد شد، و اهل باطل را منقرض خواهد كرد... تا دو سال تفحص احوال او میكردند.... 

اين جستجوها و پژوهشها نتيجه هراسی بود كه معتصم عباسي و خلفای قبل و بعد از او، از طريق روايات مورد اعتمادی كه به حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) می پيوست، شنيده بودند كه از نرگس خاتون و حضرت امام حسن عسكری فرزندی پاك گهر ملقب به مهدی آخر الزمان همنام با رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) ولادت خواهد يافت و تخت ستمگران را واژگون و به سلطه و سلطنت آنها خاتمه خواهد داد. بدين جهت به بهانه های مختلف در خانه حضرت عسكری (علیه السلام) رفت و آمد بسيار میكردند، و جستجو می نمودند تا از آن فرزند گرامي اثري بيابند و او را نابود سازند.

به راستی داستان نمرود و فرعون در ظهور حضرت ابراهيم (علیه السلام) و حضرت موسی (علیه السلام) تكرار میشد. حتی قابله هايی را گماشته بودند كه در اين كار مهم پی جويی كنند. اما خداوند متعال حجت خود را از گزند دشمنان و آسيب زمان حفظ كرد، و همچنان نگاهداری خواهد كرد تا مأموريت الهی خود را انجام دهد.

باری، علت شهادت آن حضرت را سمی میدانند كه معتمد عباسی در غذا به آن حضرت خورانيد و بعد، از كردار زشت خود پشيمان شد. بناچار اطبای مسيحی و يهودی كه در آن زمان كار طبابت را در بغداد و سامره به عهده داشتند، به ويژه در مأموريتهايی كه توطئه قتل امام بزرگواری مانند امام حسن عسكری (علیه السلام) در ميان بود، برای معالجه فرستاد. البته از اين دلسوزيهای ظاهری هدف ديگری داشت، و آن خشنود ساختن مردم و غافل نگهداشتن آنها از حقيقت ماجرا بود.

بعد از آگاه شدن شيعيان از خبر درگذشت جانگداز حضرت امام حسن عسكری (علیه السلام) شهر سامره را غبار غم گرفت، و از هر سوی صدای ناله و گريه برخاست. مردم آماده سوگواری و تشييع جنازه آن حضرت شدند.

نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@

 

صلوات خاصه امام حسن عسکری علیه السلام

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرِّ التَّقِيِّ الصَّادِقِ الْوَفِيِّ النُّورِ الْمُضِي ءِ خَازِنِ عِلْمِكَ وَ الْمُذَكِّرِ بِتَوْحِيدِكَ وَ وَلِيِّ أَمْرِكَ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ الْهُدَاةِ الرَّاشِدِينَ وَ الْحُجَّةِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا فَصَلِّ عَلَيْهِ يَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيَائِكَ وَ حُجَجِكَ وَ أَوْلادِ رُسُلِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ.

خدايا درود فرست بر حسن بن على بن محمّد، نيكوكار، پرهيزگار، صادق، وفادار، نور تابنده، خزانه دار دانشت، به ياد اندازه توحيدت، و ولىّ امرت، و يادگار پيشوايان دين، آن راهنمايان رشد يافته، و حجّت بر اهل دنيا، پس بر او درود فرست، اى پروردگار، برترين درودى كه بر يكى از برگزيدگان و حجّت هايت، و اولاد رسولانت فرستادى، اى معبود جهانيان.

نقل شده از سایت گلزار نور به نشانی http://golzarenoor.ir

 زیارت حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام در روز پنجشنبه 
در زيارت آن حضرت بگو:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ خَالِصَتَهُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِينَ وَ حُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِينَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَنَا مَوْلًى لَكَ وَ لِآلِ بَيْتِكَ وَ هَذَا يَوْمُكَ وَ هُوَ يَوْمُ الْخَمِيسِ وَ أَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكَ فِيهِ فَأَحْسِنْ ضِيَافَتِي وَ إِجَارَتِي بِحَقِّ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ.
سلام بر تو اى ولىّ خدا، سلام بر تو اى حجّت حق و بنده پاك خدا، سلام بر تو اى پيشواى مؤمنان، و وارث پيامبران، و برهان محكم پروردگار جهانيان، درود خدا بر تو و اهل‏ بيت پاكيزه و پاكت باد، اى سرور من يا ابا محمّد حسن بن على، من دل‏بسته تو و اهل بيت توام، اين روز روز پنجشنبه و روز توست و من در آن ميهمان و پناهنده به توام، پس به نيكى پذيرايم باش و پناهم ده، به حق خاندان پاكيزه و پاكت.

منبع :مفاتیح

نقل شده از پایگاه اطلاع رسانی الشیعه به نشانی https://farsi.al-shia.org

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین

 

کرامت امام حسن عسکری(علیه السلام)

روز هشتم ربیع الاول سال 260 هجری، روز دردآلودی برای شهر سامرا بود؛ زیرا خبر شهادت امام عسکری در عنفوان جوانی همه جا را فرا گرفت. بازارها تعطیل شد و توده های محرومی که محبت خود را نسبت به امام، از ترس سرکوب نظام، نهان می داشتند، امروز عنان عواطف خروشان خویش را از کف دادند و شتابان و گریان به سوی خانه امام حرکت کردند.

 

کرامت امام(علیه السلام)

علی بن زید گفت: من اسبی داشتم و بدان می نازیدم و در هر جا از او سخن می گفتم. یک روز خدمت ابومحمد علیه السلام رسیدم. به من فرمود اسبت چه شد؟ گفتم آن را دارم و هم اکنون بر در خانه شماست. فرمود: تا شب نرسیده، اگر خریداری پیدا شد آن را عوض کن و تأخیر مکن. در آن هنگام کسی بر ما وارد شد و رشته سخن را برید. من اندیشناک برخاستم و به خانه رفتم و به برادرم گزارش دادم. در پاسخ من گفت: من نمی دانم چه بگویم. از فروشش به مردم دریغم آمد. چون شب شد نوکری که آن اسب را تیمار می کرد آمد و گفت: ارباب! اسبت مُرد. مرا غم فرا گرفت و دانستم امام از گفتار خود این را در نظر داشته است.

گوشه ای از زندگی امام

یازدهمین پیشوای متقیان، امام حسن عسکری علیه السلام در سال 232 ه. ق چشم به جهان گشود. پدرش امام دهم، حضرت هادی علیه السلام و مادرش بانویی پارسا و شایسته به نام حدیثه است که برخی از او با نام سوسن یاد کرده اند. از آن جایی که امام حسن علیه السلام به دستور خلیفه عباسی در سامرا در محله عسکر سکونت اجباری داشتند «عسکری» نامیده می شود. از مشهورترین القاب حضرت نقی و زکی و کنیه اش ابومحمد است. او 22 ساله بود که پدر ارجمندش به شهادت رسید. مدت امامتش شش سال و عمر شریفش 28 سال بود و در سال 260 ه. ق به شهادت رسید و در خانه خود در شهر سامرا کنار مرقد پدر بزرگوارش به خاک سپرده شد.

 

تدبیر امام

ابوهاشم جعفری می گوید: ما در زندان بودیم که امام حسن عسکری علیه السلام و برادرش جعفر را وارد زندان کردند. برای عرض ادب و خدمت، به سوی حضرت شتافتیم و دور ایشان جمع شدیم. در زندان مردی عجمی بود و ادعا می کرد که از علویان است. امام متوجه حضور وی شد و فرمود: اگر در جمع شما بیگانه نبود به شما می گفتم کی آزاد می شوید. آنگاه به مرد عجم اشاره فرمود که بیرون برود و او بیرون رفت. سپس فرمود: این مرد از شما نیست. از او برحذر باشید. او گزارشی از آنچه گفته اید برای خلیفه تهیه کرده است که در لباس های اوست. یکی از حاضران او را تفتیش کرد و آن گزارش را که در لباسش، پنهان کرده بود، پیدا کرد. او مطالب مهم و خطرناکی درباره ما نوشته بود.

 

کوشش های علمی حضرت

گرچه امام حسن عسکری علیه السلام به حکم اوضاع نامساعد و محدودیت بسیار شدیدی که حکومت عباسیان برقرار کرده بود، موفق به گسترش دامنه دانش خود در سطح جامعه نشد، اما در عین حال، در همان فشار و خفقان شاگردانی تربیت کرد که هر کدام به سهم خود در نشر و گسترش معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان نقش موثری داشتند. شیخ طوسی(ره) شاگردان حضرت را متجاوز از صدنفر ثبت کرده است که در میان آنها چهره های روشن و شخصیت های برجسته ای مانند احمد اشعری قمی، عثمان بن سعید عَمْری، علی بن جعفر و محمد بن حسن صفّار به چشم می خورند.

 

کرم امام

امام حسن عسکری علیه السلام همچون سایر پدران بزرگوار خود منبع جود و سخا بود و در بسیاری از مواقع قبل از این که کسی چیزی بخواهد، او را بی نیاز می کرد.

از ابویوسف، شاعر هم عصر حضرت، نقل شده است که گفت: تازه صاحب پسری شده بودم و دستم تنگ بود. کاغذی به عده ای نوشتم و از آنها کمک خواستم، اما از آنها ناامید شدم. در این هنگام ابوحمزه، فرستاده امام حسن عسکری علیه السلام ، در حالی که کیسه سیاهی به دست داشت و در آن چهارصد درهم بود بیرون آمد و گفت: مولایم فرمود: این مبلغ را برای آن کودک نورسیده صرف کن. خداوند در آن کودک برایت برکت قرار دهد.

 

شکوه و عظمت امام

گروهی از عباسیان نزد صالح، که از مخالفان حضرت بود، رفتند و به او گفتند بر امام سخت بگیر و او را لحظه ای راحت نگذار. صالح گفت دو نفر از نانجیب ترین مردانی که می توانستم پیدا کنم بر او گماشتم. اما آن دو نفر تحت تأثیر او واقع شدند و در عبادت و نماز و روزه کوشا شدند. آنها را احضار کردم و پرسیدم در آن مرد چه دیدید؟ آنها گفتند چه می توانیم بگوییم درباره مردی که روز را روزه می گیرد و شب را تماما بیدار است و شب زنده داری می کند. نه سخن می گوید و نه به جز عبادت به کاری مشغول می شود و هنگامی که به او نگاه می کنیم زانوانمان به لرزه می افتد و حالی به ما دست می دهد که نمی توانیم خود را نگه داریم. عباسیان هنگامی که این را شنیدند ناامید و سرافکنده برگشتند.

 

پند و نصیحت امام

محمد بن حسن گفت نامه ای به امام عسکری علیه السلام نوشتم و از تنگدستی شکایت کردم سپس با خود گفتم مگر امام صادق علیه السلام نفرمودند که فقر و تنگ دستی با ما بهتر از توانگری با دیگران است و کشته شدن با ما بهتر از زنده ماندن با دشمنان ما است.

امام در پاسخ نوشت: هر گاه گناهان دوستان ما زیاد شود خداوند آنها را به فقر گرفتار می کند و گاهی از بسیاری از گناهان می گذرد. هم چنان که پیش خود گفته ای تنگدست بودن با ما بهتر از توانگری با دیگران است. ما برای کسانی که به ما پناهنده شوند پناه گاهیم و برای کسانی که از ما هدایت بجویند نوریم. ما نگهدار کسانی هستیم که برای نجات از گمراهی، به ما متوسل می شوند.

 

حجت یازدهم

حجت یازدهم نور ولایتْ حَسَنم کینه اهل ستم کرده جَلای وطنم
پدر ختم امامان، وصی ختم رُسل ولی امر خدا واقف سرّ و عَلَنم
والد حجت ثانی عشر و ناصر دین خدا مالک مُلک وجود و ولی مُؤتمنم
معتمد زهر خورانیده مرا از ره جور کین چنین سوخته بال من و فرسوده تنم

 

منبع : پایگاه حوزه به نشانی https://hawzah.net

نقل شده از پایگاه استاد حسین انصاریان به نشانی https://www.erfan.ir/farsi

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.

اَللهُمَّ بَارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.


خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.
خداوندا بر محمد و آل محمد برکت نازل فرما، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت نازل فرمودی، به راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.