ورلد بوک وبلاگی با مطالب جالب و کاربردی برای زندگی بهتر

ورلد بوک وبلاگی با مطالب جالب و کاربردی برای زندگی بهتر

امام علی(ع) : آدم عاقل کسی است که حتی یک نَفَس از عُمر خود را در چیزی که برایش سودی ندارد به هَدَر نمی دهد.هر روزی که بگذرد قسمتی از وجود تو را با خود میبرد

۸ شخصیت سمی که باید در سال جدید از زندگی خود حذف کنید

🔹حضور شخصیت‌های سمی در اطراف شما انرژی‌تان را می‌گیرد. اینگونه افراد می‌توانند روی اراده‌ی پیشرفت شما تأثیر منفی داشته باشند؛. سردرگمی و اضطرابی که شخصیت‌های سمی با خود به زندگی دیگران می‌آورند موانعی هستند که می‌شود از آنها اجتناب کرد.

در سال جدید برای موفقیت خود آنها را از زندگی خود خارج کنید. در ادامه شما را با ۸ نوع شخصیت سمی آشنا می‌کنیم

۱- شخصیت قضاوتگر
انسان های قضاوتگر از هر چیز و هر کسی که سر راهشان قرار می گیرد به نحوی ایراد می‌گیرند. شما ممکن است وقت بگذارید و چیزی را با جزئیات کامل و دقیق برای آنها توضیح دهید، اما توضیحات شما از یک گوش آنها وارد و از گوش دیگر خارج می شود. این گونه افراد پیش از آنکه توضیحات شما را بشنوند نتیجه گیری 
کرده‌اند.

۲- شخصیت دروغگو
شما نمی توانید به افراد دروغگو اعتماد کنید و حساب کردن روی آنها نیز امکانپذیر به نظر نمی رسد، چون هیچ وقت نمی توان گفت راست می گویند یا دروغ.

۳- شخصیت کنترل گر
۴- شخصیت متکبر
۵- شخصیت قربانی
۶- شخصیت منفی باف
۷- شخصیت حسود
۸- شخصیت سخن چین

 

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

خداوندا به مقدار علمِ بی پایانت بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی که در او قرار داده شده، صلوات و درود بفرست

 

#شخصیت های سمی

#سال جدید

#شخصیت قضاوتگر

#شخصیت متکبر

#شخصیت حسود

#شخصیت سخن چین

#شخصیت قربانی

پرسش: در مورد آثار دنیوی و عواقب اخروی گناه زنا توضیح دهید؟

پاسخ: به‌ طور کلی عمل زنا به لحاظ آثار اخروی، سبب استحقاق عقوبت و غضب الهی می‌شود و به لحاظ آثار دنیوی باعث می‌شود نسب‌ها و شجره‌های خانوادگی قطع شود و اختلافات و درگیری‌های شدید خانوادگی به وجود آید و کانون خانواده‌ها از هم پاشیده شود و مرض‌های گوناگون تناسلی و بیماری‌های جدیدی همچون ایدز و هپاتیت و ... زیاد شود. نیز باعث می‌شود عفت و حیا، غیرت، و مودت و رحمت در میان افراد اجتماع جای خود را به بی‌عفتی، بی‌شرمی‌، بی‌غیرتی، دشمنی و شقاوت بدهد.
با باز شدن راه زنا روز به‌ روز میل و رغبت فرد به ازدواج کمتر می‌شود؛ چون به خیال خود می‌تواند از راه زنا نیاز‌های جنسی خود را برآورد؛ لذا اگر مرد است، انگیزه‌ای ندارد که محنت و مشقت نفقه عیال را به دوش کشد و اگر زن است، زحمت حمل جنین و تربیت او را تحمل نماید.
در نهایت با شروع این گناه بزرگ، معضلات بزرگ خانوادگی و اجتماعی و بیماری‌های جسمی و روانی در افراد و جامعه زیاد می‌شود که معالجه و درمان آن شاید به هیچ وجه امکان‌پذیر نباشد و کرامت انسان به طور کامل زیر پا گذاشته می‌شود و با جامعه حیوانی هیچ فرقی نخواهد داشت و صدها مشکل دیگر از این قبیل که در اثر شیوع و رواج چنین گناهی گریبان فرد و جامعه را می‌گیرد، که نمونه و مصداق بارز آن را می‌توان در جوامع غربی و ... یافت.


زنا از گناهان کبیره و دارای آثار شوم و مختلف است و ما سعی می‌کنیم با توجه به روایات آثار آن را بیان کنیم:
 

- استحقاق عذاب الهی


مهمترین اثر زنا استحقاق عذاب الهی است، زانی در‌ صورتی‌ که بدون توبه واقعی از دنیا برود، در عالم آخرت عذاب شدیدی خواهد شد.

- حدیثی از پیامبر


در روایت از پیامبر آمده است: شب معراج هنگامی مشغول سِیر بودم، به زنانی برخوردم که به پستان‌هایشان آویزان بودند. از جبرئیل سوال کردم آنان چه کسانی‌اند؟ جبرئیل گفت: آنان زنانی هستند که اموال شوهرانشان را برای اولاد غیر به ارث گذاشتند (یعنی اینکه از طریق زنا فرزندانی را به وجود آورده‌اند).

- حدیثی از امام صادق


در روایت دیگر از امام صادق (علیه‌السلام) آمده است: خداوند سه شخص را بدون حساب داخل جهنم می‌کند، رهبر ستمگر، و تاجر دروغگو، و پیرمرد زناکار.

 

- حدیثی دیگر


در روایت دیگر امام صادق از پیامبر خدا نقل می‌کند: انجام سه عمل گناه در نزد خدا بسیار عظیم است: کسی که پیامبری از پیامبران الهی را بکشد و کسی که خانه خدا را که قبله بندگان الهی است، خراب کند و کسی که از راه حرام منی‌اش را در رحم زنی قرار دهد.
این روایت به خوبی سنگینی گناه زنا را می‌رساند؛ چون در زمره کارهای بسیار عظیم قرار گرفته است.

 

- عذاب قبر


از جمله آثار زنا مبتلا شدن به عذاب شدید قبر است، که انسان زانی به آن دچار می‌شود.

- حدیثی از پیامبر اکرم


در روایت از پیامبر گرامی اسلام آمده است: کسی که با زن مسلمان یا یهودی یا نصرانی و یا مجوسی ـ حر باشد یا کنیز ـ زنا کند و توبه نکند و با اصرار بر زنا بمیرد، خداوند بر روی قبرش سیصد در را باز می‌کند که مارها و عقرب‌ها و افعی‌هایی از آن خارج می‌شوند و تا روز قیامت در آتش می‌سوزد، و هنگامی که در روز محشر برانگیخته می‌شود، خدای متعال مردم از بوی بد و گندیده او در اذیت‌اند و از این طریق شناخته می‌شود که کار او در دنیا چه بوده است و آن‌گاه امر می‌شود که داخل آتش شود.

- نبوییدن بوی بهشت


بوی بهشت از مکان بسیار دور به مشام بهشتیان می‌رسد و در روایات اهل بیت یکی از آثار زنا به مشام نرسیدن بوی بهشت است.

- حدیثی از امام باقر


امام باقر (علیه السلام) از پیامبر گرامی اسلام روایت می‌کند که به من جبرئیل خبر داد بوی بهشت در مسیر هزار سال راه می‌رسد؛ اما چند نفر بوی آن را نمی‌بوید: کسی که عاق والدین است و کسی که قطع رحم کرده است و پیرمردی که زناکار است.

- عدم نظر رحمت الهی


از آثار زنا این است که خداوند نظر رحمت به زانی نمی‌افکند.
در روایتی از امام باقر از پیامبر خدا روایت شده است: که خدای متعال با سه کس در قیامت سخن نمی‌گوید و به آنان نظر لطف و رحمت نمی‌کند؛ از جمله آنان پیرمرد زناکار است.
 

- حدیثی از امام جعفر صادق


در روایت دیگر از امام صادق آمده است: خداوند به سه کس نظر لطف و رحمت نمی‌افکند و با آنان سخن نمی‌گوید و آنان را پاکیزه نمی‌گرداند و برای آنان عذاب دردناک در نظر گرفته شده است: از جمله آنان زنی زناکار است که صاحب شوهر است.

 

- داشتن بوی بد در محشر


از آثار زنا در روایات این امر ذکر شده است، که از زانی بوی بسیار بدی ساطع می‌شود که موجب اذیت اهل محشر می‌شود.

 

- حدیثی از امیرالمؤمنین


در روایتی از امیرالمؤمنین آمده است: روزی قیامت بوی بسیار گندیده‌ای می‌وزد که تمام اهل محشر اذیت می‌شود؛ به گونه‌ای که نفس‌های مردم بند می‌آید، منادی ندا می‌کند: می‌دانید این بو چیست که باعث اذیت شما شد، جواب می‌دهند: نمی‌دانیم؛ ولی باعث اذیت ما شد، می‌گوید: این بوی بد فرج‌های زناکاران است که خدا را با این عمل شنیعشان ملاقات کردند، آنان را لعنت کنید، که خدا آنان را لعنت کرده است. آن‌گاه همه کسانی که در وادی محشر‌ند، آنان را لعنت می‌کنند.


- مستجاب نشدن دعا


از آثار زنا عدم استجابت دعاست.

 

- حدیثی از امام محمدباقر


در روایتی از امام باقر (علیه‌السلام) آمده است: خدای متعال به موسی بن عمران وحی کرد زنا مکن، در این صورت، نورِ صورت می‌رود، و درهای آسمان به روی دعایت بسته می‌شود.

 

- کوتاهی عمر


یکی از آثار شوم زنا کوتاهی عمر است.
 

 نظر فقها و مراجع معظم در مورد چهارشنبه سوری:

حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای؛

🔸 نظر جنابعالى درباره چهارشنبه سورى چیست؟ 

جواب: علاوه بر آنکه هیچ مبناى شرعى ندارد، مستلزم ضرر و فساد زیادى است که مناسب است از آنها اجتناب شود.

🔹 آیت الله العظمی مکارم شیرازی: منفعت حاصل از خرید و فروش مواد محترقه حرام است.

🔸آیت الله العظمی مکارم شیرازی با تأکید بر اینکه چهارشنبه سوری یک مراسم خرافی برگرفته از آیین غلط گذشتگان است و در فرهنگ اسلامی هیچ جایگاهی ندارد، یادآور شد: باید سنت هایی چون دید و بازدید، صله رحم، کمک به دیگران ترویج شود و نباید تسلیم سنت های خرافی گذشتگان شویم. خرید و فروش، حمل و نقل مواد محترقه که به منجر به ایجاد حادثه و مصدوم شدن دیگران می‌شود جایز نبوده و منفعت حاصل از آن نیز حرام است.

🔹آیت‌الله العظمی بهجت (ره) : این کارها مشروعیت ندارد.

🔸تعبیر قرآن تبعیت كوركورانه از گذشتگان، از پدران، مادران، آباء و اجداد است این هم از موضوعاتی است كه قرآن روی آن زیاد تكیه كرده است و آن را منشأ لغزشهای بشر می داند و سخت انتقاد می كند. مثلا می گوید: آنها چنین می كویند:

🔹«انا وجدنا آبائنا و جدنا آبائنا علی امه و انا علی آثارهم مقتدون»؛ اینها می گویند: ما پدران خودمان را بر یك طریقه‌ای یافته‌ایم و ما هم همان طریقه پدران خودمان را می گیریم و می رویم ، و به تعبیر امروز سنت گرائی.

🔸آیت‌الله العظمی سیستانی: اموری که به جامعه ضرر می‌زند و موجب ایذاء مردم است مانند استعمال ترقه و خرید و فروش آن جایز نیست.

🔹آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی (ره) : در فرض مزبور که دارای خطرات جانی و مالی است و موجب اذیت و آزار دیگران است و مخالف مقررات و قانون و نظم جامعه است جایز نیست.

🔸آیت‌الله العظمی میرزا جواد تبریزی(ره): هیچ یک از این امور، رجحان شرعی ندارد و تشویق مردم به این مورد تشویق به دنیا و غافل کردن از آخرت است و این که تصور می‌کنند این امور مردم را به حفظ وطن و عزت وا می‌دارد، تصوری باطل است. آنچه مردم را به عزت می‌رساند و به حفظ وطن وا می‌دارد ایمان است و بس.

🔹آیت‌الله العظمی علوی‌ گرگانی: چهارشنبه سوری یكی از سنت‌های غلط است كه از لحاظ عقلی و شرعی هیچگونه جایگاهی ندارد و از رسوم جاهلیت است و لذا لازم است كه مؤمنین از برپایی اینگونه برنامه‌ها اجتناب كنند. مخصوصاً اگر مشتمل بر محرمات باشد و در صورتی كه موجب وحشت مردم و زیان و ضرر شود، ضمانت هم دارد.

🔸حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی: استفتاء جمعی از مردم در خصوص استفاده از مواد محترقه در ایام نوروز: چنانچه این مواد موجب آزار مردم باشد، حرمت آن شدیدتر است و مراسم چهارشنبه سوری از این قبیل است و چون استفاده از این مواد،از مصادیق لهو و اسراف است، جایز نمی باشد.

🔺همچنین در پاسخ به استفتائی در خصوص شركت در مجالس صوفیان و مدعیان عرفان ، بیان داشته كه افكار آنها انحرافی است و شركت در مجالس آنان حرام و ترویج باطل است.

 

نکته:

 

🔴 فقط یک لحظه تصوُر کنید که چهارشنبه سوری مراسمی مذهبی بود که هر سال به طور میانگین بیش از 10کشته، بیش از 500 نفر زخمی و قطع عضو، صدها میلیون تومان خسارات و این‌مقدار رُعب و وحشت و راه بندان 😱😢 ایجاد می‌کرد. 
حتما تا حالا شاهد انواع و اقسام تحلیل‌های مذهب‌ستیز به دلیل این مراسم بودیم. که آتش بازی هم شد شادی؟! چرا فکر آبرو و تصویر جهانی از ایرون و ایرونی، توی رسانه های جهانی نیستین!😌 چرا پولشو به فقرا نمیدید؟! حتما کمپین میزدند که هر کی توی راه بندون چهارشنبه سوری گیر کرده و از سر و صدای ترقه ها، چرتش پریده، سلفی بگیره بفرسته! 😎 شاید حتی آقای دبیرکلِ سازمان ملل هم میانه‌ی چُرت‌زدن‌هایش از این وضعیت ابراز نگرانی کرده بود و این آئین نابخردانه را منشا خشونت! و ضد حقوق بشر هم معرفی میکرد..😉

👈اما واکنش‌ها نسبت به این مراسمِ سنتی چیست؟ میگویند سنتی صحیح است! که باید به روش صحیح اجرا شود و اجرای آن به روش کنونی هیج ربطی به بنیان‌گذاران آن ندارد. 😌 این نوع تحلیل، حتماً روش صحیحی است اما چرا پای باقی انحرافات و اشتباهات که می‌رسد، شمشیر را از رو بسته و بابت یک مسئله‌ی جزئی تمام یک کلیت زیر سوال می‌رود؟

✅ پاسخ ساده است. ناز و اداهای روشنفکری میگوید به هر چه رنگ دینی دارد، (که اتفاقا همیشه عقلانی و مفید هم هست) با شدت هر چه تمام حمله کن👊 و هر چه که رنگ غیردینی دارد، حتی اگر خرافی و مضر،🙈 از آن دفاع و آن را ترویج کن... 
🍁حال، این روشنفکری است یا جاهلیت؟😎

 

نقل شده از کانال تلگرامی روشنگری به نشانی Roshangari_ir@

 

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

 

#چهارشنبه سوری

#چهارشنبه سوزی

#چهارشنبه آخر سال

#نظر علما در مورد چهارشنبه سوری

#نظر فقها در مورد چهارشنبه سوری

#نظر مراجع تقلید در مورد چهارشنبه سوری

#نظر خامنه ای در مورد چهارشنبه سوری

#نظر مکارم در مورد چهارشنبه سوری

#نظر بهجت در مورد چهارشنبه سوری

#نظر سیستانی در مورد چهارشنبه سوری

منصور حسینی

دیدگاه دین درباره ثروت‌اندوزی چیست؟ چه نسبتی میان ثروت و معنویت و ثروت و انسان وجود دارد؟ آثار و برآیند تکاثر کدام است؟ در مطلب حاضر به این سؤالات با الهام ازآموزه‌های قرآن پاسخ داده شده است.

 نسبت انسان و ثروت 

ثروت به معنای دارایی‌های مادی که در اختیار بشر قرار می‌گیرد و موجبات آسایش وی را فراهم می‌آورد، همان‌اندازه که می‌تواند به عنوان عامل مهم کمال و نعمت و خیر برای انسان باشد‌، می‌تواند عامل سقوط و هبوط و نقمت برای وی محسوب شود. از این رو می‌توان ثروت را در تحلیل سنجشی و ارزشی، امری خنثی تلقی کرد و از آن به عنوان چاقویی با دو کارکرد متضاد یاد نمود. 

با این همه به نظر می‌رسد که ثروت به عنوان نعمت و خیر به علل گوناگون دارای وزنه‌ای بیشتر است و کفه آن بیشتر به سوی امری مثبت بودن سنگینی می‌کند، زیرا اگر چه به عنوان مهمترین و سخت‌ترین آزمون برای بشر شناخته شده‌، ولی ثروت به سبب آنکه فرآیند تکامل بشری را رقم می‌زند و زمینه بروز کمال و فعلیت بخشی استعدادها را فراهم می‌آورد‌، باید امری مثبت ارزیابی شود هر چند که نمی‌تواند ارزشی بودن را برای شخص به ارمغان آورد. 

در این میان نوعی گرایش در انسان موجب می‌شود که حتی ثروت به عنوان امری ضد ارزشی تلقی شود چه رسد که جنبه مثبت بودن خود را حفظ کند. در حقیقت زمانی که نسبت انسان با اموری که نیازهای بشر را از نظر آسایشی بر‌آورده می‌سازد، سنجیده می‌شود‌، مفهوم ثروت شکل می‌گیرد.

به این معنا که اگر گرایش انسان به نعمت و امکانات آسایشی یعنی همان ثروت به شکل گرایش کنزی و تکاثری باشد، نه تنها عامل بالندگی و رشد انسان و جامعه نخواهد بود، بلکه به عنوان عامل سقوط و هبوط انسان شمرده می‌شود و از چنین گرایش و تمایل قلبی و باطنی به‌شدت نهی می‌شود، زیرا هر چیزی که کرامت و شرافت انسانی را از میان بردارد به عنوان عامل منفی و زیانبار تلقی شده و نزدیکی و عمل بدان حرام، گناه‌، جرم و ضد اخلاقی و هنجاری از نظر عقل و عقلا و شریعت می‌باشد. 

مذمت ثروت‌اندوزی 

چنان‌که گفته شد ثروت به معنای دارایی و امکانات مادی است که انسان برای دستیابی به کمال و نیز سعادت یعنی آسایش و آرامش بدان نیازدارد. هر چند که نقش ثروت برای رسیدن به آرامش بسیار سست و کم اهمیت است ولی نمی‌توان از نقش آن در تحقق بخشی به آسایش چشم پوشی کرد؛ زیرا مفهوم آسایش با ثروت و دارایی رقم می‌خورد و نیازهای آسایشی و مادی بشر با آن بر آورده می‌شود‌، چنان‌که نیازهای آرامشی و روحی بشر نیز با معنویت بر‌آورده می‌گردد و نقش مادیات و ثروت در آن کم رنگ است. 

انسان برای اینکه بتواند در مسیر کمالی قرار گیرد و به وظایف خود به عنوان خلیفه خدا عمل کند نیازمند ثروت و دارایی‌های مادی است.  

دنیا؛ عامل کمال یا سقوط؟

خداوند در آیاتی چند زمین را به عنوان قرارگاه رشد و بالندگی بشر و مرکز خلافت وی معرفی کرده؛ زیرا انسان در چنین محیطی است که می‌تواند خود را بسازد و به کمالات واقعی و حقیقی اش دست یابد. زمین و مادیات، به نفس انسانی فرصت رشد و بالندگی را می‌دهد.  

در همین آیات این معنا مورد تاکید قرار می‌گیرد که همه آنچه انسان برای رشد و بالندگی و دستیابی به خلافت الهی نیاز دارد در زمین برای وی فراهم شده است.  

زمین به سبب شرایط خاص خود می‌تواند برای انسان دو نقش متضاد را ایفا کند. 

به این معنا که هم می‌تواند او را به کمال برساند و یا به سمت هبوط و سقوط سوق دهد. از آنجا که انسان موجود مختار و با اراده‌ای است می‌تواند هر یک از دو راه را انتخاب کند و سر از بهشت و یا دوزخ در آورد. 

این‌جاست که نسبت انسان به دنیا با توجه به گرایش و انتخاب او سنجیده می‌شود و به عنوان ارزشی و یا ضد ارزشی در می‌آید. به این معنا که اگر انسان از دنیا و نعمت‌های آن برای دستیابی به کمال و بهشت تقرب و رضوان و جنت ذات استفاده کند‌، دنیا نه تنها ضد ارزشی و پست نخواهد بود بلکه مزرعه‌ای بزرگ با همه امکانات برای انسان می‌شود که نتیجه رشد و بالندگی را در آخرت درو خواهد کرد. اما اگر انسان نعمت‌های دنیا را اصالت بخشد و نگاهی ابزاری به آنها نداشته باشد، در دام آن اسیر شده و در آن هبوط و سقوط می‌کند و دوزخ فراق از کمالات جمالی خدا را تجربه خواهد کرد. 

در این نگرش به دنیا مسئله تکاثر و ثروت‌اندوزی شکل می‌گیرد و مفهوم ضد ارزشی و هنجاری دنیا طلبی و تکاثر خواهی معنا می‌یابد. 

تکاثر در حقیقت نسبت انسان به دنیا را نشان می‌دهد که در آن شخص به جای آنکه به نعمت‌ها و امکانات مادی دنیا به عنوان ابزار تکامل و بالندگی بنگرد به عنوان امری اصیل توجه می‌یابد و حتی در مقام‌پرستش آن بر می‌آید و آن را خدا و مقصد و معبود خود قرار می‌دهد.  

البته در مفهوم تکاثر نسبت دیگری نیز نهفته است، زیرا این واژه بیانگر این معناست که شخص با دیگری برای ثروت‌اندوزی به رقابت می‌پردازد و می‌کوشد تا در جمع واندوختن ثروت گوی سبقت را از دیگری برباید. از این رو می‌توان گفت کسی که اهل تکاثر و ثروت‌اندوزی است، همانند کسی است که تفاخر می‌جوید و می‌کوشد تا فخر و بزرگی را به دیگری بفروشد و خود را در میدان بزرگی پیشتاز نشان دهد. 

به هر حال تکاثر در فرهنگ قرآنی به معنای مسابقه دو طرف برای افزایش مال و ثروت و ‌اندوختن دارایی است. (مفردات الفاظ قرآن کریم‌، راغب اصفهانی، ص 703 ذیل واژه کثر)

از نظر قرآن تکاثر به سبب آنکه به مادیات اصالت می‌بخشد و دنیا را به عنوان مقصد و معبود قرار می‌دهد و از خدا و آخرت غافل می‌گرداند‌، امری ناپسند و گناه است. به این معنا که اگر این مسئله جز همین نتیجه و اثر‌، نتایج و آثار دیگری نداشت در دایره امور مذموم و گناه قرار می‌گرفت؛ این در حالی است که تکاثر آثار زیانبار و نتایج بدتری نیز در حوزه‌ها و ابعاد دیگر زندگی بشر به جا می‌گذارد. 

غفلت، برآیند تکاثر  

نگرش انسان اگر به مادیات و دنیا و امور دنیوی‌، نگرش اصالت بخشی باشد می‌تواند موجب شود که از خدا و آخرت غافل شود؛ زیرا شخص تحت تاثیر نگرش مادیگرایانه خود‌، برای خداوند اگر نقش آفریدگاری نیز قائل شود و خدا را خالق هستی بداند از نقش پروردگاری او غافل می‌شود و برای جهان فلسفه وجودی و هدفی قائل نمی‌شود و از نقش آخرت و حسابرسی به سبب عدم باور به نقش پروردگاری خداوند آفریدگار غفلت می‌ورزد. 

شخصی که به دنیا اصالت می‌بخشد، می‌کوشد تا به عناصر اساسی خوشبختی در همین دنیا دست یابد؛ از این رو به جمع‌آوری هر آنچه خوشبختی وی را تامین می‌کند، می‌پردازد. 

این‌گونه است که به ثروت و دارایی‌های دنیا به عنوان اصلی‌ترین عامل خوشبختی توجه می‌کند؛ چون بر این باور است که تنها در سایه ثروت است که می‌تواند آسایش و آرامش را به دست آورد و سعادت خود را تضمین کند.

نتیجه طبیعی چنین تفکر و نگرشی چیزی جز غفلت از طاعت خداوند و آموزه‌های وحیانی، دین‌، قیامت و رستاخیز، حسابرسی آخرت و مانند آن نمی‌شود. از این رو خداوند اهل تکاثر را انسان‌هایی معرفی می‌کند که از همه این امور تا زمان مرگ که چشمانشان به حقیقت جهان و ربوبیت خداوند باز می‌شود، غافل می‌باشند. 

قرآن در آیات 1 و 2 سوره تکاثر می‌فرماید که تکاثر، شما را از اطاعت خدا و یاد قیامت باز داشته است. در این آیه خداوند با بهره‌گیری از واژه لهو به معنای چیزی که انسان را از مسائل مهم باز می‌دارد می‌کوشد تا این معنا را به انسان گوشزد کند که امور دنیوی و لهوی مهم‌ترین عامل بازدارنده انسان از سرگرم شدن به امور مهم واصلی یعنی خداوند و عبادت و اطاعت از وی می‌باشد. 

شیخ طبرسی با توجه به آیه « حتی زرتم المقابر» به این معنا توجه می‌دهد که این غفلتی که انسان به سبب تکاثر طلبی بدان گرفتار می‌شود تا زمان مرگ و دیدار گور بیشتر به درازا نمی‌کشد و انسان در هنگام مرگ است که درمی‌یابد که از حقیقت زندگی‌،بسیار دور بوده و از آن غافل بوده است.(مجمع البیان‌، ج 9 و 10‌، ص 812)

بی‌گمان غفلت از خداوند و آخرت در رفتارهای انسان تاثیر شگرفی به جا می‌گذارد که از مهم‌ترین آنها می‌توان به بی‌توجهی به قوانین عقلی و عقلایی و شرعی اشاره کرد. انسانی که از خداوند غافل است‌، زیر پا گذاشتن قانون حتی قوانینی که عقل و عقلا برای مدیریت جامعه تصویب و تعیین کرده‌اند برای وی امری عادی و طبیعی می‌شود؛ زیرا شخص می‌خواهد به هر شکلی که شده خوشبختی خود را که در سایه ثروت و قدرت می‌یابد تامین کند؛ از این رو، تجاوز به حقوق دیگران و زیرپا گذاشتن اصول هنجاری و قوانین اجتماعی به دور از حضور هر عامل بازدارنده ای‌، امری طبیعی برای او قلمداد می‌شود. 

نقش تکاثر در غرور و تفاخر  

تکاثر و ثروت‌اندوزی که با چنین نگرشی پدید آمده باشد، مهم‌ترین عامل برای تفاخر طلبی و غرور انسانی است. بسیاری از مردمان به سبب دارایی و ثروت خویش نسبت به دیگران تفاخر می‌فروشند و خود را بزرگ‌تر و ارزشمندتر از دیگران بر می‌شمارند و دیگرانی راکه از ثروت کمتر برخوردارند و یا در فقر به سر می‌برند انسان‌های بی‌ارزشی می‌دانند.  

خداوند درآیات 34 و 35 سوره کهف و نیز 34 و 35 سوره سبا تبیین می‌کند که چگونه ثروت‌اندوزی مترفان موجب می‌شود تا برای خود ارزش‌های دروغینی خلق کنند و ثروت و قدرت را معیار سنجش کرامت و شرافت انسانی بر شمارند. 

بسیاری از اهل تکاثر و مترفان بر این باورند که شرافت و کرامت انسانی در دارایی‌ها و قدرت نهفته است؛ از این رو رفتارهای خود با دیگران را بر اساس همین معیار تنظیم می‌کنند، نسبت به کسانی که دارایی کمتر دارند و یا از دارایی برخوردار نمی‌باشند فخر می‌فروشند و دچار نوعی خود بزرگ بینی و خود پسندی می‌شوند. 

عالم برزخ و ساکنان آن مادی نیستند ولی جسمانی هستند. مقدار، شکل، طول، عرض و عمق دارند. عالم برزخ از لحاظ رتبه‌ی وجودی فوق جهان طبیعت و محیط بر آن می‌باشد. انسان‌ها در جهان برزخ، بر طبق اندوخته‌های دنیوی خود، زندگی خوب یا دشواری را خواهند داشت. پس از عالمِ برزخ عالم یا عوالم دیگری است، به نام عالم یا عوالم عقول مجرده که در فلسفه اشراق وجود آن‌ها به اثبات رسیده است.

جایگاه برزخ و زندگی در آن


برزخ به معنای فاصله بین دو چیز است. عالم برزخ فاصله بین عالم دنیا و عالم قیامت و حشر کلی است.
عمربن یزید گفت: از حضرت صادق (علیه السلام) پرسیدم: برزخ چیست؟
فرمود: برزخ از هنگام مرگ و دفن در قبر شروع می‌شود و تا قیامت ادامه دارد.[١] انسان در سیر صعودی و باطنی به سوی اقامتگاه ابدی و عالم ربوبی و لقاءالله به ناچار باید عوالمی را طی کند. در قرآن آمده:

«يا أَيُّها الإِنْسانُ إِنَّك كادِحٌ إِلى‏ رَبِّك كَدْحاً فَمُلاقِيهِ»؛[٢] ای انسان تو برای ملاقات پروردگارت سخت تلاش کردی پس او را ملاقات خواهی کرد. نخستین منزل او عالم طبیعت و جهان مادی است که به عنوان مزرعه آخرت معرفی شده است. دومین منزلگه او عالم برزخ و اعظم می‌باشد که بعد از مرگ بلافاصله وارد آن خواهد شد. عالم برزخ و ساکنان آن مادی نیستند ولی جسمانی هستند. مقدار، شکل، طول، عرض و عمق دارند. عالم برزخ از لحاظ رتبه‌ی وجودی فوق جهان طبیعت و محیط بر آن می‌باشد. انسان‌ها در جهان برزخ، بر طبق اندوخته‌های دنیوی خود، زندگی خوب یا دشواری را خواهند داشت. پس از عالمِ برزخ عالم یا عوالم دیگری است، به نام عالم یا عوالم عقول مجرده که در فلسفه اشراق وجود آن‌ها به اثبات رسیده است. بنابراین، عالم برزخ پس از عالم دنیا، و قبل از عوالم عقول مجرده واقع شده و به همین جهت عالم برزخ نام گرفته است. ولی باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که این قبلیت و بعدیت و وسطیت زمانی و مکانی نیست تا سؤال شود: عالم برزخ در کجاست؟ در زمین است یا سایر کرات آسمانی یا جای دیگر؟ و چه زمانی به وجود آمده یا به وجود خواهد آمد. جواب این است که زمان و مکان از آثار امور مادی هستند، در صورتی که عالم برزخ از لحاظ رتبه وجودی فوق همه و محیط بر این‌هاست.
انسان‌ها در عالم برزخ زندگی‌های متفاوتی دارند: بعضی از بهترین نعمت‌ها بهره می‌گیرند و در کمال خوشی و آرامش زندگی می‌کنند، ولی برخی دیگر کمتر؛ در عذاب‌های برزخی نیز همه یک‌سان نیستند: بعضی در سخت‌ترین عذاب‌ها معذب هستند برخی در کمتر و خفیف‌تر. در یک کلام، زندگی برزخی نمونه‌ای است از زندگی اخروی و به تعبیر احادیث قبر باغی است از باغ‌های بهشت یا گودالی است از آتش‌های دوزخ.


منشأ عذاب‌ها و نعمت‌های برزخی


باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که انواع نعمت‌ها و عذاب‌های برزخی از عقاید، اخلاق و اعمال انسان‌ها در دنیا نشئت می‌گیرد بلکه خود اخلاق و اعمال خوب یا بد انسان هستند که در باطن ذات او وجود دارند و در عالم برزخ به صورت انواع نعمت‌ها یا عذاب‌ها آشکار می‌گردند. در آیات قرآن و احادیث بدین مطلب اشاره شده است، به عنوان نمونه:
قرآن می‌گوید: «روزی که هر کس کار خیری انجام داده آن را پیش روی خود می‌یابد. و هر کس کار زشتی انجام داده آرزو دارد که ای کاش بین او و عملش فاصله بسیار دوری وجود داشت.»[٣]
و فرمود: «كسانى كه اموال يتيمان را به ستم میخورند همانا كه در شكم خود آتش مى‏خورند. و به زودى در آتشى برافروخته در آيند.»[٤]
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: «اعمال بندگان در دنيا، در آخرت پيش چشم آنان آشكار خواهد شد.»[٥]
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هنگامی که میت را در قبر می‌گذارند شخصی بر او ظاهر می‌شود و می‌گوید: ما سه نفر بودیم، رزق تو با فرا رسیدن اجلت تمام شد. خویشانت نیز تو را ترک کردند و رفتند. من عمل تو هستم و همیشه با تو خواهم بود، اما در دنیا مرا از همه ناچیزتر می‌شمردی.[٦]
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: «آدمیزاد در آخرین روزهای زندگی دنیوی و اولین روز ورود به جهان آخرت مال و فرزندان و عملش برای او آشکار می‌شوند، پس به مال خود می‌گوید: من برای اندوختن تو زحمت کشیدم و حریص بودم، امروز به من چه کمکی می‌کنی؟ مال او می‌گوید: کفن خود را از من بگیر. پس به فرزندانش توجه می‌کند و می‌گوید: من شما را دوست می‌داشتم و در طول عمر از شما نگه‌داری کردم امروز چه کمکی به من می‌کنید؟ پاسخ دهند: تو را در گور پنهان می‌کنیم. سپس به عمل خود توجه می‌کند و می‌گوید: من در حق تو کوتاهی کردم و بر من دشوار می‌آمدی اکنون درباره من چه خواهی کرد؟
عمل او پاسخ می‌دهد: من در قبر (برزخ) و قیامت با تو خواهم بود تا هنگامی که بر پروردگارت وارد شوی. پس اگر ولی خدا (مؤمن) باشد خوش‌بوترین، زیباترین، خوش‌لباس‌ترین شخص بر او ظاهر می‌شود و می‌گوید: تو را به روح و ریحان و بهشت مژده می‌دهم. مقدم تو مبارک و خوش آمدی. پس شخص مرده به او می‌گوید: تو کیستی؟ در جواب می‌گوید: من عمل صالح تو هستم. از دنیا با تو آمده‌ام و تا بهشت تو را همراهی می‌کنم.»[٧]
 

صدقات جاریه

انسان تا زمانی که زنده است می‌تواند با عمل صالح و اخلاق نیک برای پس از مرگ و جهان آخرت خود توشه‌ای تهیه کند و در آن‌جا از آنها بهره بگیرد، ولی با فرارسیدن مرگ پرونده عملش بسته می‌شود و دستش از دنیا کوتاه می‌گردد.
اما از احادیث استفاده می‌شود که اگر انسان در دنیا کارهای نیک و بادوامی را به قصد قربت انجام داده، پس از مرگ و در جهان برزخ نیز از ثواب آنها بهره می‌گیرد. در احادیث به بعضی آن کارها اشاره شده است.
حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: «شش چيز است كه مؤمن بعداز مرگ نيز از ثواب آنها بهره میگیرد. فرزند صالحى كه برايش طلب مغفرت كند، مصحف (كتابى) كه خوانده شود، چاه آبى كه بكند و در اختيار مردم قرار دهد، درختى كه در زمين بنشاند، آبى كه جارى سازد و به عنوان صدقه جارى سازد، و عمل خوبى كه پايه‏ گذارى كند و مردم از آن پيروى كنند.»[٨]
حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: «انسان پس از مرگ پاداشى را دريافت نمیکند جز از يكى از اين سه چيز: صدقه ‏اى را كه در زمان حيات بنا كند، ثواب چنين صدقه‏ اى تا قيامت به او خواهد رسيد، ملكى را وقف امور خيريه كند، سنت خوب و هدايت كننده‏اى را پايه‏ گذارى كند كه ديگران از آن پيروى كنند، و فرزند صالحى را به يادگار بگذارد كه برايش طلب مغفرت كند.»[٩]
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «وقتى مؤمن مُرد عملش قطع میشود جز از سه چيز: صدقه ‏اى كه از او مانده و جريان دارد، علمى كه مردم از آن نفع میبرند و فرزند صالحى كه برايش دعا كند.»[١٠]
باز ایشان فرمود: «هرگاه مؤمنى بميرد در حالى كه نوشته علمى را از خود به جاى بگذارد در قيامت آن ورق علمى برايش سپرى در برابر آتش دوزخ خواهد شد. و در برابر هر حرفى كه در آن ورق نگاشته شده خداى متعال در قيامت شهرى به وى عطا میکند كه هفت برابر مجموع دنيا مى‌‏باشد.»[١١]
ابوبصیر می‌گوید: «از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمود: هرکس کار خیری را به دیگری بیاموزد به مقداری که به عمل کننده پاداش داده می‌شود به تعلیم دهنده نیز پاداش داده می‌شود. ابو بصیر می‌گوید:
به آن حضرت عرض کردم اگر شخص آموزش دیده همان را به دیگری بیاموزد، چه؟ فرمود: چنانچه آموزش دیده به همه مردم تعلیم کند به مقدار ثواب همه آنها به تعلیم‌دهنده (اول) نیز پاداش داده خواهد شد. ابوبصیر عرض کرد: گرچه شخص نخست مرده باشد؟ فرمود: آری، گرچه مرده باشد.»[١٢]
امام باقر (علیه السلام) فرمود: «هركس عمل خيرى را به ديگرى بياموزد به مقدار اجر عمل‌كننده به آموزنده نيز پاداش داده میشود؛ بدون اين كه از اجر عمل كنندگان چيزى كاسته شود. و هر كس كار زشتى را به ديگرى ياد دهد كيفر عمل كننده به آموزنده نيز داده خواهد شد؛ بدون اين كه از كيفر عمل كننده چيزى كاسته شود.»[١٣]

پی نوشت ها
[١]. كافى، ج ٣، ص ٢٤٢
[٢]. انشقاق (٨٤) آيه ٦
[٣]. آل‏ عمران (٣) آيه ٣٠
[٤]. نساء (٤) آيه ١٠
[٥]. نهج ‏البلاغه، كلمات قصار شماره ٧

[٦]. بحارالأنوار، ج ٦، ص ٢٦
[٧]. كافى، ج ٣، ص ٢٣١
[٨]. بحارالأنوار، ج ٦، ص ٢٩٣

[٩]. همان، ص ٢٩٣
[١١]. همان، ص ١٤٤
[١٢]. همان، ص ١٧
[١٣]. همان، ص ١٩
 

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت به نشانی اینترنتی https://hedayatgar.ir
آیت الله ابراهیم امینی

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

خداوندا به مقدار علمِ بی پایانت بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی که در او قرار داده شده، صلوات و درود بفرست

 

#معاد

#معاد در قرآن

#آیت الله امینی

#سه منزلگاه انسان

#منشأ عذاب های برزخی

#منشأ نعمت های برزخی

#آیت الله ابراهیم امینی

 زندگی نامه حضرت علی اكبر (علیه السلام)

حضرت علی اكبر (علیه السلام) فرزند ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) بنا به روایتی در یازدهم شعبان، سال (33) قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود.
پدر گرامی اش امام حسین بن علی بن ابی طالب (علیه السلام) و مادر محترمه اش لیلی بنت ابی مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی است.
او از طایفه خوش نام و شریف بنی هاشم بود، و به بزرگانی چون پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، امیر مؤمنان علی بن ابی طالب (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) نسبت دارد.
ابوالفرج اصفهانی از مغیره روایت كرد: روزی معاویه بن ابی سفیان به اطرافیان و هم نشینان خود گفت: به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت كیست؟ اطرافیان گفتند: جز تو كسی را سزاوارتر به امر خلافت نمی شناسیم! معاویه گفت: این چنین نیست.

بلكه سزاوارترین فرد برای خلافت، علی بن الحسین (علیه السلام) است كه شبیه جدّش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می باشد و در وی شجاعت و دلیری بنی هاشم، سخاوت بنی امیه و فخر و فخامت ثقیف تبلور یافته است. 
نقل است روزی علی اكبر (علیه السلام) به نزد والی مدینه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی را خطاب به او میبرد، در آخر والی مدینه از علی اكبر سئوال كرد نام تو چیست؟ فرمود: علی سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علی آن شخص عصبانی شد، و چند بار گفت: علی، علی، علی، « ما یُریدُ اَبُوك؟ » پدرت چه می خواهد، همه اش نام فرزندان را علی می گذارد، این پیغام را علی اكبر (علیه السلام) نزد اباعبدالله الحسین (علیه السلام) برد، ایشان فرمود: والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به من عنایت كند نام همه ی آنها را علی می گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا، نماید نام همه ی آنها را نیز فاطمه می گذارم.
درباره شخصیت علی اكبر (علیه السلام) گفته شد، كه وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب (علیه السلام) به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود.

در روایتی به نقل از شیخ جعفر شوشتری در كتاب خصائص الحسینیه آمده است: اباعبدالله الحسین هنگامی كه علی اكبر را به میدان می فرستاد، به لشگر خطاب كرد و فرمود: « یا قوم، هولاءِ  قد برز علیهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله....... ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می فرستم، كه شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (صلی الله علیه و آله) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله (صلی الله علیه و آله) تنگ می شد نگاه به وجه این پسر می كردیم.

بنا به نقل ابوالفرج اصفهانی، آن حضرت در عصر خلافت عثمان بن عفان (سومین خلیفه راشدین) دیده به جهان گشود. این قول مبتنی بر این است كه وی به هنگام شهادت بیست و پنج ساله بود. در برخی روایات هم سن ایشان را 28 ساله ذكر كرده اند، وی در مكتب جدش امام علی بن ابی طالب (علیه السلام) و در دامن مهرانگیز  پدرش امام حسین (علیه السلام) در مدینه و كوفه تربیت و رشد و كمال یافت.
امام حسین (علیه السلام) در تربیت وی و آموزش  قرآن و معارف اسلامی و اطلاعات سیاسی و اجتماعی به آن جناب تلاش بلیغی به عمل آورد و از وی یك انسان كامل و نمونه ساخت و شگفتی همگان، از جمله دشمنانشان را بر انگیخت.
به هر روی علی اكبر (علیه السلام) در ماجرای عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در كنار پدرش امام حسین (علیه السلام) بود و با دشمنانش به سختی مبارزه می كرد. شیخ جعفر شوشتری در خصائص نقل می كند: هنگامی كه اباعبد الله الحسین علیه السلام در كاروان خود حركت به سمت كربلا می كرد، حالتی به حضرت دست داد بنام نومیه و در آن حالت مكاشفه ای برای حضرت رخ داد، از آن حالت كه خارج شد استرجاع كرد: و فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون » علی اكبر (علیه السلام) در كنار پدر بود، و می دانست امام بیهوده كلامی را به زبان نمی راند، سئوال نمود، پدرجان چرا استرجاع فرمودی؟: حضرت بلادرنگ فرمود: الان دیدم این كاروان می رود به سمت قتلگاه و مرگ در انتظار ماست، علی اكبر (علیه السلام) سئوال نمود: پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟ حضرت فرمود: آری ما بر حق هستیم. علی اكبر (علیه السلام) عرضه داشت: پس از مرگ باكی نداریم، و بعد از به هلاکت رساندن ۲۰۰ نفر عبدی بر فرق مبارکش ضربتی زد و او را به شدت زخمی نمود، آن گاه سایر دشمنان جرات و جسارت پیدا کرده و به آن حضرت هجوم آوردند و وی را آماج تیغ شمشیر و نوک نیزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانیدند.  

مقبره حضرت علی اكبر علیه السلام در كربلای معلی پایین پای پدر بزرگوارشان اباعبدالله الحسین علیه السلام است و در سلام زیارت عاشورا منظور از وعلی علی ابن الحسین، آقا علی اكبر علیه السلام می باشد.

 

 

https://s2.uupload.ir/files/ali_akbar1_wlku.jpg

 

🎊شب میلاد با سعادت شاهزاده
حضرت علی اکبر علیه السلام
بر آقا امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) و شیعیان مبارک🎊

 

نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@

 

https://s2.uupload.ir/files/ali_akbar2_qram.jpg

 

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.

اَللهُمَّ بَارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.

خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.
خداوندا بر محمد و آل محمد برکت نازل فرما، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت نازل فرمودی، به راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.

 

#علی اکبر

#میلاد علی اکبر

#تولد علی اکبر

#روز میلاد علی اکبر

#روز تولد علی اکبر

#سالروز تولد علی اکبر

#سالروز میلاد علی اکبر

#زندگی نامه علی اکبر

#زندگینامه علی اکبر

#نام مادر حضرت علی اکبر

طلوع ماه در مدینه

00:22 1401/12/07 - یوری بویکا

🌙طلوع ماه در مدینه🌙
عباس علیه السلام فرزند امیرالمؤمنین علی علیه السلام در چهارمین روز از شعبان سال 26 هجری قمری، دیده به جهان گشود. میلاد عباس، نوری دیگر به این هستی بخشید و دل های شیفتگان امیرالمؤمنین علی علیه السلام از شور و عشق، لبریز گشت. چهره ی علاقه مندان اهل بیت علیهم السلام را شبنم شادی فراگرفته بود و هریک برای دیدار نورسیده ی مولای خویش بر یکدیگر، پیشی می گرفتند. هنگامی که نسیم اذان و اقامه بر روان پاک و سپید این طفل نیک بخت فرو نشست، امام علی علیه السلام با واژه ای مهرآفرین، نام فرزند خود را عباس نهاد. عباس یعنی شیر بیشه ی شجاعت و قهرمان میدان نبرد.

🌱دوران کودکی
باید در لحظه لحظه ی دوران کودکی عباس علیه السلام ، به دقت اندیشید؛ زیرا در همه ی این دوران شیرین و حساس زیر نظر و عنایت کانون عصمت و طهارت بوده است. او در دوران کودکی از دانش و زهد و تقوا و ایثار و عبادت و شجاعت پدر ـ که آیت بی همتای همه ی کمال بشری است ـ الهام می گیرد و می کوشد خود را آن گونه بپروراند که ایده آل و مطلوب پدری بزرگوار چون علی است.

💫فضایل
پرچم دار کربلا و پاسدار حرم اهل بیت مصطفی صلی الله علیه و آله ؛ حضرت عباس علیه السلام ویژگی ها و فضایل فراوانی دارد که القاب و کنیه های آن حضرت، نشان گر برخی از آن هاست. ماه بنی هاشم، از جمال او حکایت دارد. سقای کربلا، از فداکاری عباس علیه السلام در رساندن آب به اهل بیت علیهم السلام حکایت می کند. قهرمان علقمه و پرچم دار کربلا، شجاعتش را بازگو می کند. پاسدار حرم، گواه جانبازی او در راه اهل بیت علیهم السلام است. باب الحوایج، شکوه او را نزد خداوند، نشان می دهد و سرانجام، عبد صالح، از عظمت معنوی عباس بن علی علیه السلام حکایت دارد.

🌟عباس علیه السلام در کلام امام سجاد علیه السلام
بزرگی و عظمت مقام عباس بن علی علیه السلام به گونه ای است که امامان معصوم علیهم السلام در موارد متعدد بر فداکاری ها، جانبازی ها و عظمت شخصیت آن بزرگوار تأکید فرموده اند. امام سجاد علیه السلام که خود در کربلا حضور داشت و شاهد فداکاری های عمویش بود، درباره ی حضرت عباس علیه السلام می فرماید: «خداوند، عمویم عباس را رحمت کند که با ایثار و جانبازی، در راه برادرش جانبازی کرد تا آن که دست هایش قطع شد و خداوند به جای آن، دو بال به او داد که با آن ها به همراه فرشتگان در بهشت پرواز کند؛ همان گونه که برای جعفربن ابوطالب قرار داده شد. عباس را در پیشگاه خداوند منزلتی است که در روز قیامت، همه ی شهدا به آن غبطه می خورند».

🌟عباس علیه السلام در کلام امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام ، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را به عنوان کسی معرفی می کند که از ایمان استوار و بینش نافذ برخوردار بوده و در راه امام بزرگوارش به جهاد برخاسته است. ایشان می فرماید: «عمویم؛ عباس، بصیرتی نافذ و ایمانی محکم داشت. او به همراه برادرش حسین علیه السلام جهاد کرد و به افتخار شهادت رسید». آن حضرت هم چنین درباره ی اخلاص و ارزش جهاد حضرت عباس علیه السلام می فرماید: «شهادت می دهم و خدا را شاهد می گیرم که تو در راه جنگجویان بدر و مجاهدان راه خدا گام نهادی و در جهاد با دشمنان خدا، اخلاص ورزیدی و در نصرت اولیای خدا، خلوص نشان دادی و از دوستانش دفاع کردی... شهادت می دهم که تو هر چه در توان داشتی، انجام دادی».

🌹مظهر شهادت
سلام بر ابوالفضل، فرزند امیرالمؤمنین علی علیه السلام ؛ که با جانش با حسین علیه السلام مواسات ورزید، از دنیایش برای آخرت بهره برد و خود را فدای برادر کرد. روزهای آغازین ماه شعبان، ولادت این دو برادر را در خود دارد؛ دو برادر بزرگواری که نام شان در ذهن هر مؤمن شیفته ای، تداعی گر قلّه های بلند حماسه و سرافرازی است. حسین و ابوالفضل علیهماالسلام ، نام های قدسی هستند که چشم اندازی از اخلاص، عبودیت، دلیری و ایثار را پیش دیدگان آدمی می گشایند و در درون او، تواضع و حیرتی وصف ناشدنی را برمی انگیزانند. حضرت ابوالفضل علیه السلام ، پرچم دار لشکر اخلاص و شهادت، مظهر دلدادگی به معبود، و نمود مجسمی از یک انسان کامل است. او بزرگ مردی حماسه آفرین است که در قیامت، شهیدان بر مقام او رشک می برند. او پرچم داری است که یادمان دلاوری و آزادگی وی، پیوسته در تاریخ جاری است. سلام همه ی صالحان و پاکان، بر روان پاک آن دریا دل باد؛ سلامی تا سپیده دمان ظهور.

 

نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@

 

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

 

#مدینه

#طلوع ماه در مدینه

#حضرت عباس

#روز تولد حضرت عباس

#معنی عباس

#فضائل حضرت عباس

#فضایل حضرت عباس

#عباس بن علی

#فضائل حضرت ابوالفضل

#فضایل حضرت ابوالفضل

بهترین عموی دنیا

02:02 1401/12/06 - یوری بویکا

بهترین عموی دنیا!

🔸عمو سعید من ورزشکاری قوییه که خیلی دوستش دارم، یه روز بهش گفتم تو بهترین عموی دنیایی!

🔸عموم گفت که «نه من بهترین عموی دنیا نیستم ولی بهترین عموی دنیا رو می شناسم که حضرت عباس علیه‌السلامه.»

🔸من نمی‌دونستم چرا اون بهترین عموی دنیاس و برای همین عمو سعید ماجراش رو برام تعریف کرد: «توی کربلا، کاروان امام حسین علیه‌السلام محاصره شده بود و دشمن اجازه نمی‌داد اهل حرم از آب فرات استفاده کنه. همه تشنه بودن، مخصوصا بچه‌ها، اما همه امیدشون به عمو عباس بود که براشون آب بیاره.

🔸وقتی تشنگی شدید شد، حضرت عباس علیه‌السلام به دستور امام حسین علیه‌السلام همراه ۲۰ نفر دیگه به سمت فرات رفتن. عموعباس مشغول جنگیدن با سربازهای یزید شد و بقیه تونستن مشک‌ها‌رو پر از آب کنن و برای اهل حرم بیارن.»

🔸من از حرف‌های عمو سعید خوشم آمد و ذوق کردم اما عمو سعید با ناراحتی گفت که «روز عاشورا اتفاق دیگه‌ای افتاد... اون روز این عموی مهربان دیگه نتونست بچه‌ها رو خوشحال کنه.

🔸با مشک آب سمت رودخونه رفت، اما بعضی از سربازهای دشمن که پشت درخت‌ها مخفی شده بودن، به عمو تیراندازی کردن.

🔸عمو عباس با وجود اینکه از زخمی شده بود ، مشک آب رو با دندونش گرفت و سعی می‌کرد هر طور شده اون رو به خیمه‌ها برسونه. اما دشمن محاصرش کرد، مشکش رو پاره کردن و خودش رو به شهادت رسوندن.»

🔸عمو سعید وقتی به آخر قصه رسید، اشک می‌ریخت و منم اون روز برای بهترین عموی دنیا گریه کردم.

 

 

https://s2.uupload.ir/files/abaas1_ezxj.jpg

 

منبع: تبیان TebyanOnline@

 

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین

 

#بهترین عموی دنیا

#حضرت عباس

#بهترین عموی دنیا

#دشت کربلا

#روز عاشورا

#فرات

#اهل حرم

#عموی مهربان

#مشک آب

میلاد حضرت اباالفضل العباس علیه السلام

🌺 روز چهارم ماه شعبان المُعَظَّم سال بیست و ششم قمری روز میلاد اباالفضل العباس، فرزند رشید امیرالمؤمنین و برادر بزرگوار امام حسین علیهم السلام است.

🌸 چقدر زیبا و معنادار است که ایشان حتیٰ در تولد، بر برادر سبقت نَجُستند. مؤدبانه گذاشتند ابتدا یاد، نام و میلاد برادر بزرگوارشان اباعبدالله الحسین علیه السلام بزرگ داشته شود و در روز بعد، میلاد ایشان بزرگ داشته شود.

🌺 وقتی فاطمه‌ی کِلابیه ، ملقب به اُم‌البَنین، این بانوی سرشار از فضیلت، نور و معرفت، اباالفضل العباس علیه السلام را که نخستین فرزندشان از امیرالمؤمنین علیه السلام بود، به دنیا آوردند، قُنداقه‌ی ایشان را به دست امیرالمؤمنین علیه السلام دادند.

🌸 امیرالمؤمنین به گوش راست ایشان اذان گفتند؛ به گوش چپشان هم اقامه فرمودند؛ بعد شروع به نگریستن او کردند.

🌺 دست‌های اباالفضل العباس را می‌بوسیدند و اشک می‌ریختند. طوری که مادر نگران شدند که نکند در اندام و پیکر فرزندی که از ایشان به دنیا آمده است، نُقصانی وجود دارد.

🌸 وقتی از امیرالمؤمنین علیه السلام سؤال کردند؛ حضرت فرمودند: نه. ولی این دست‌ها روزی در نصرت و یاری برادرش حسین از پیکر جدا خواهد شد. گریه‌ی من به این خاطر است.

🌺 سن اباالفضل العباس علیه السلام در این عالم، بیش از حدود سی و پنج تا سی و هشت سال نبوده؛ شاید کمتر از این هم نبوده است. شواهدی بر این وجود دارد. حضرت اباالفضل علیه السلام تقریباً بیست سال جوان تر از زینب کبریٰ علیها السلام هستند.

🌸 در جنگ صفین اباالفضل العباس، در کنار حَسَنِین علیهما السّلام، از سرداران سپاه امیرالمؤمنین علیه السّلام و از رزمندگان دلیر این سپاه بودند. در این جنگ سن حضرت بین پانزده تا هفده سال بوده است. و هنگام شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام، هجده ساله بوده‌اند.

🌺 اسم زیبای عباس را امیرالمؤمنین علیه السلام بر حضرت نهادند؛ که به معنای شیر دِژَم و خشمگین بیشه‌ی شجاعت است.

🌸 کنیه‌ی معروف ایشان، اباالفضل است به این علت که از حضرت عباس دو پسر باقی ماند: یکی عُبِیدُالله و دیگری فضل.

🌺 فضل فرزندی بسیار زیبارو و باکمال بود. هم کمالات معنوی و هم کمالات ظاهری داشت و به لحاظ او، به حضرت عباس، ابوالفضل گفته شده است.

🌸 حضرت ابوالفضل علیه السلام لقب‌های فراوانی دارند. یکی از القاب لیشان «ابوالقِربَه یا «اباالقِربَه» است. «قِربَه» در زبان عربی به معنای مشک آب است. برای این به ایشان «ابوالقِربَه» گفته می‌شود که سقای دشت کربلا هستند.

🌺 یکی دیگر از القاب حضرت، ساقی و سقا است. کسانی که به کربلا مشرف شده‌اند، دیده‌اند که از اسامی‌یی که دور صحن مطهر حضرت ابوالفضل علیه السلام، بالای درهای ورودی نوشته شده است «یا ساقِی عَطاشا کَربَلاء» است.

🌸 از لقب‌های دیگر حضرت، قمر بنی‌هاشم است. زیبایی چهره‌ی ظاهری و پیکر جسمانی حضرت ابوالفضل علیه السلام از یک‌سو و درخشندگی شخصیت ابوالفضل‌ العباس ازسوی دیگر، مثل ماه می‌درخشید. شخصیت والای ابوالفضل سبب شد که به ایشان «قَمَرُ الهاشمیّین» یا قمر بنی‌هاشم می‌گفتند.

🌺 از القاب دیگر حضرت بابُ الحَوائِج است. یعنی دری که از آن همه‌ی حاجت‌ها برمی‌آید. البتّه بابُ الحَوائِج معانی مختلفی دارد. ولی اولین معنا و ظاهری‌ ترین معنایش همین است؛ یعنی کسی که برای رسیدن به حاجات، باید از راه او وارد شد و از در حضرت عباس علیه السلام می‌توان به نیازهای خود راه پیدا کرد...‌

 

نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@

 

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

خداوندا به مقدار علمِ بی پایانت بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی که در او قرار داده شده، صلوات و درود بفرست

 

#حضرت عباس

#حضرت ابوالفضل

#حضرت اباالفضل

#میلاد حضرت عباس

#میلاد حضرت ابوالفضل

#میلاد حضرت اباالفضل

#نام پسران حضرت عباس

#باب الحوائج

#قمر بنی هاشم

#ابوالقِربَه

#اباالقِربَه

دلاور صفین

01:41 1401/12/06 - یوری بویکا

دلاور صفین...

در گرماگرم نبرد صفین، جوانی از صفوف سپاه اسلام جدا شد که نقابی بر چهره داشت. جلو آمد و نقاب از چهره برداشت، هنوز چندان مو بر چهره‌اش نروییده بود، اما صلابت از سیمای تابناکش خوانده می‌شد. سنش را حدود هفده سال تخمین زده‌اند. مقابل لشکر معاویه آمد و با نهیبی آتشین مبارز خواست. معاویه به «ابوشعثاء» که جنگجویی قوی در لشکرش بود، رو کرد و به او دستور داد تا با وی مبارزه کند.
ابوشعثاء با تندی به معاویه پاسخ گفت: مردم شام مرا با هزار سواره نظام برابر می‌دانند، اما تو می‌خواهی مرا به جنگ نوجوانی بفرستی؟ آن‌گاه به یکی از فرزندان خود دستور داد تا به جنگ حضرت برود. پس از لحظاتی نبرد، عباس (علیه السلام) او را در خون خود غلطاند. گرد و غبار جنگ که فرونشست، ابوشعثاء با نهایت تعجب دید که فرزندش در خاک و خون می‌غلطد. او هفت فرزند داشت. فرزند دیگر خود را روانه کرد، اما نتیجه تغییری ننمود تا جایی که همگی فرزندان خود را به نوبت به جنگ با او می‌فرستاد، اما آن نوجوان دلیر همگی آنان را به هلاکت می‌رساند. در پایان ابوشعثاء که آبروی خود و پیشینه جنگاوری خانواده‌اش را بر باد رفته می‌دید، به جنگ با او شتافت، اما حضرت او را نیز به هلاکت رساند، به گونه‌ای که دیگر کسی جرات بر مبارزه با او به خود نمی‌داد و تعجب و شگفتی اصحاب امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز برانگیخته شده بود. هنگامی که به لشگرگاه خود بازگشت، امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقاب از چهره فرزند رشیدش برداشت و غبار از چهره او سترد....

 

نقل شده از کانال تلگرامی راز نهج البلاغه به نشانی raz_Nahjolbalagheh@

 

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.

اَللهُمَّ بَارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.

خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.
خداوندا بر محمد و آل محمد برکت نازل فرما، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت نازل فرمودی، به راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.

 

#صفین

#دلاور صفین

#لشکر معاویه

#ابوشعثاء

#حضرت عباس

#حضرت ابوالفضل

#حضرت اباالفضل