بعد از کربلا چه گذشت (قسمت 7)

13:47 1400/06/08 - یوری بویکا

بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 7)


بعد از سخنرانیهای حضرت زینب سلام الله علیها،مردمی که در کاخ جمع شده بودند منقلب شده و احساس ندامت میکردند.

در این هنگام که امام سجاد علیه السلام را بر یزید وارد کردند، یزید که سرشکسته شده بود و دنبال بهانه ای برای شهید کردن امام سجاد علیه السلام بود از او سوالاتی میپرسید و امام هم به کوتاهی پاسخ میداد. 
در حالی که تسبیح کوچکی در دست داشت و آن را میچرخانید. 

یزید گفت: این چه کاری است که من با تو سخن میگویم و با تسبیح بازی میکنی و احترام نمیگذاری؟

امام علیه السلام فرمود: پدرم از جدم برایم نقل کرده که وقتی نماز صبح را انجام میداد تسبیح به دست میگرفت و ذکری میگفت.

سپس تسبیح را در دست میچرخانید و به کارش میرسید بدون اینکه ذکری بگوید 
و میفرمود: چرخاندن تسبیح ذکر به حساب می آید و چون در رختخواب میرفت تسبیح را زیر بالشش قرار میداد و میخوابید و میفرمود تا صبح تسبیح ذکر میکند.
 من از روش آنها پیروی میکنم.

یزید گفت: با هرکدام از شما که سخن میگویم به گونه ای سخن میگوید که در گفتار پیروز میشود!

در تاریخ آمده است که بعد از این سخنان یزید امام سجاد و اهل بیت را در خرابه بی سقفی منزل داد که از سرما و گرما در پناه نبودند.

آنقدر بر اهل بیت سخت گذشت که صورتشان پوست انداخت و مجروح گردید.

منهال عمرو میگوید:
 امام سجاد را دیدم که تکیه بر عصا دیده و پاهایش مانند دو تا نی خشک و خون از آنها جاری بود، رنگ شریفش نیز زرد شده بود.

از او پرسیدم: یابن رسول الله چگونه صبح کردید؟
امام سجاد فرمود: چگونه است حال کسی که در دست یزید اسیر است؟ زنهای ما تابحال از طعام سیر نشده اند و سرهایشان پوشیده نگردیده است..

هر وقت هم که یزید ما را میطلبد گمان میکنم قصد کشتن ما را دارد. منهال! عرب به عجم افتخار میکند که محمد صلی الله علیه و آله عربی است ولی ما خاندان مردانمان کشته میشود توسط خود اعراب و زنان و اطفالمان اسیر میشوند!

پرسیدم : کجا میروید؟ فرمود جایی که به ما داده اند حفاظی ندارد و آفتاب پوست ما را گداخته است. 
جهت ضعف بدن بیرون آمده ام تا قدری استراحت کنم و برگردم از جهت ترس بر زنان....

در این حال صدای زنی بلند شد: نور دیده ام کجا میروی؟ برگرد که از دشمن بر جان تو میترسم!امام با شنیدن صدای عمه اش مرا گذاشت و به خرابه بازگشت...

ادامه دارد...

منابع:

مقتل مقرم ص 453،
بحار ج45 ص 140،
لهوف ص 193.
نفس المهموم ص 459

نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@