ترس از لو رفتن گناه!
شیخ رجبعلی خیاط از جمله عارفان بزرگی بوده دارای چشم برزخی و در برخورد با مردم از درونشان با خبر میشده است.
نقل میکنند که:
يكی از دوستان شيخ به قصد زيارت شيخ از منزل خارج می شود.
در بين راه انديشه گناهی به سرش می زند. تا اینکه به منزل شيخ می رسد و می نشيند.
شيخ تا او را میبیند می گويد :فلانی! در چهره تو چه چيزی می بينم...؟!
آن شخص هول میکند و از ترس رفتن آبرو سریعا در دل تکرار ميکند:
يا ستار العيوب..!(ای پوشاننده گناهان)
در همان لحظه شيخ می خندد و می پرسد: چه كار كردی که آنچه که داشتم می ديدم محو و ناپديد شد...؟
اللهم كما سترت ذنوبنا و عيوبنا في الدنيا فإسترها يوم القيامة
منبع: کتاب کیمیای محبت
نقل شده از کانال تلگرامی عالم پس از مرگ به نشانی Pas_As_Marg@
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم