اعمال شب و روز اربعین

18:08 1400/07/04 - یوری بویکا

زیارت امام حسین علیه السلام و زیارت اربعین از مهمترین اعمالی است که در کتب ادعیه بر خواندن آنها در روز بیستم صفر تأکید شده است.

 نشانه مومن پنج چیز است و یکی از آنها زیارت اربعین و قبر سیدالشهدا (علیه السلام) است.

پیاده روی اربعین ضمن آداب و نکاتی که به همراه دارد، روز اربعین نیز، دارای اعمال و آدابی است که از زیارت قبور شهدای کربلا، زیارت اربعین آغاز و دیگر اعمال این روز است.

یکی از این آداب سفر به حرم سیدالشهدا (علیه السلام) و ۷۲ شهید کربلاست که روایات بسیاری نیز درباره زیارت قبور شهدا بیان شده است.

از امام حسن عسکری علیه السلام روایت شده که فرمود: نشانه هاى مؤمن پنج چیز است:

بجاى آوردن پنجاه و یک رکعت نماز (۱۷ رکعت نماز واجب و ۳۴ رکعت نافله)، زیارت اربعین (امام حسین)، انگشتر به دست راست نهادن، پیشانى را به هنگام سجده بر خاک گذاردن و بسم اللّه الرّحمن الرّحیم را در نماز بلند گفتن.

زیارت امام حسین علیه السلام و زیارت اربعین از مهمترین اعمالی است که در کتب ادعیه بر خواندن آنها در روز بیستم صفر تأکید شده است.

در مجموع کتابهای مفاتیح الجنان، اقبال الاعمال و زادالمعاد آداب و اعمال زیر برای روز اربعین حسینی ذکر شده است:

 زیارت اربعین

بيستم صفر؛ روز اربعين و به قول شیخین (شيخ مفيد و شيخ طوسى) روز رجوع حرم (خانواده) امام حسين عليه السلام از شام به مدينه، و روز ورود جابر بن عبداللّه انصارى به كربلا براى زيارت امام حسين عليه السلام است، شيخ طوسى در كتاب تهذيب و مصباح از حضرت‏ حسن عسگرى عليه السلام روايت كرده:نشانه‏‌هاى مؤمن پنج چيز است: پنجاه‏ و يك ركعت نماز گذاردن،كه مراد هفده‏ ركعت واجب، و سى ‏و چهار ركعت نافله[مستحب] در هر شب و روز است و زيارت اربعين، و انگشتر به دست راست‏ نمودن، و پيشانى را در سجده بر خاك نهادن، و بلند گفتن«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم» كيفيت زيارت حضرت امام حسين عليه السلام در روز اربعين به دو صورت رسيده:اول: زيارتى است كه شيخ در دو كتاب‏ تهذيب و مصباح از صفوان جمال روايت كرده،كه صفوان گفت: مولايم امام صادق عليه السلام درباره زيارت‏ اربعين به من گفت:هنگامى‏‌كه قسمت قابل توجهى از روز برآمده،بخوان:

السَّلامُ عَلَى وَلِيِّ اللَّهِ وَ حَبِيبِهِ السَّلامُ عَلَى خَلِيلِ اللَّهِ وَ نَجِيبِهِ السَّلامُ عَلَى صَفِيِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِيِّهِ السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ السَّلامُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِيُّكَ وَ ابْنُ وَلِيِّكَ وَ صَفِيُّكَ وَ ابْنُ صَفِيِّكَ الْفَائِزُ بِكَرَامَتِكَ أَكْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَيْتَهُ بِطِيبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَيِّدا مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِدا مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِدا مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَيْتَهُ مَوَارِيثَ الْأَنْبِيَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِكَ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ فَأَعْذَرَ فِي الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِي هَوَاهُ وَ أَسْخَطَكَ وَ أَسْخَطَ نَبِيَّكَ ،

سلام بر ولى خدا و حبيبش،سلام بر دوست خدا و نجيبش،سلام بر بنده‏ برگزيده خدا و فرزند برگزيده‌‏اش،سلام بر حسين مظلوم شهيد،سلام بر آن دچار گرفتاريها و كشته اشكها،خدايا من گواهى مى‌‏دهم كه حسين ولى تو و فرزند ولى تو،و فرزند برگزيده توست‏ حسينى كه به كرامتت رسيده،او را به شهادت گرامى داشتى،و به خوشبختى اختصاصش دادى،و به پاكى ولادت‏ برگزيدى،و او را آقايى از آقايان،و پيشروى از پيشرويان،و مدافعى از مدافعان حق قرار دادى،و ميراثهاى پيامبران را به او عطا فرمودى،و او را از ميان جانشينان حجّت بر بندگانت قرار دادى،و در دعوتش جاى‏ عذرى باقى نگذاشت،و از خيرخواهى دريغ نورزيد،و جانش را در راه تو بذل كرد،تا بندگانت را از جهالت و سرگردانى گمراهى برهاند،درحالى‌‏كه بر عليه او به كمك هم برخاستند،كسانى‏‌كه دنيا مغرورشان كرد،و بهره واقعى خود را به فرومايه‏‌تر و پست‌‏تر چيز فروختند و آخرتشان را به كمترين بها به گردونه فروش گذاشتند،تكبّر كردند و خود را در دامن هواى نفس انداختند،تو را و پيامبرت را به خشم‏ آوردند،

وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِكَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِينَ النَّارَ [لِلنَّارِ] فَجَاهَدَهُمْ فِيكَ صَابِرا مُحْتَسِبا حَتَّى سُفِكَ فِي طَاعَتِكَ دَمُهُ وَ اسْتُبِيحَ حَرِيمُهُ اللَّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْنا وَبِيلا وَ عَذِّبْهُمْ عَذَابا أَلِيما السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْأَوْصِيَاءِ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَمِينُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِينِهِ عِشْتَ سَعِيدا وَ مَضَيْتَ حَمِيدا وَ مُتَّ فَقِيدا مَظْلُوما شَهِيدا وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَكَ وَ مُهْلِكٌ مَنْ خَذَلَكَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَكَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِهِ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ،

و اطاعت كردند از ميان بندگانت،اهل شكاف‏‌افكنى و نفاق و باركشان گناهان سنگين،و سزواران آتش را پس با آنان درباره تو صابرانه و به حساب تو جهاد كرد،تا در طاعت تو خونش ريخته شد و حريمش مباح گشت‏ خدايا آنان را لعنت كن لعنتى سنگين،و عذابشان كن عذابى دردناك،سلام بر تو اى فرزند رسول خدا،سلام‏ بر تو اى فرزند سرور جانشينان،شهادت مى‌‏دهم كه تو امين خدا و فرزند امين اويى،خوشبخت زيستى،و ستوده درگذشتى،و از دنيا رفتى گم‏گشته،و مظلوم و شهيد،گواهى مى‏دهم كه خدا وفاكننده است آنچه را به تو وعده داده،و نابودكننده كسانى را كه از يارى‌‏ات دريغ ورزيدند،و عذاب كننده كسانى را كه تو را كشتند،و گواهى مى‌‏دهم كه تو به عهد خدا وفا كرديد و در راهش به‏ به جهاد برخاستى تا مرگ فرا رسيد،پس خدا لعنت كند كسانى را كه تو را كشتند،و به تو ستم كردند،و اين جريان را شنيدند و به آن خشنود شدند،

اللَّهُمَّ إِنِّي أُشْهِدُكَ أَنِّي وَلِيٌّ لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُورا فِي الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ [الطَّاهِرَةِ] لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْكَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِيَابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّينِ وَ أَرْكَانِ الْمُسْلِمِينَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِيُّ الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ الْهَادِي الْمَهْدِيُّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ أَعْلامُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا وَ أَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِينِي وَ خَوَاتِيمِ عَمَلِي وَ قَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِي لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ لَكُمْ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لا مَعَ عَدُوِّكُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ وَ أَجْسَادِكُمْ [أَجْسَامِكُمْ‏] وَ شَاهِدِكُمْ وَ غَائِبِكُمْ وَ ظَاهِرِكُمْ وَ بَاطِنِكُمْ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ.

خداى من تو را شاهد مى‏‌گيرم كه من دوستم با آنان‏كه او را دوست دارند،و دشمن با آنان‏ كه با او دشمنند،پدر و مادرم فدايت اى فرزند رسول خدا،گواهى مى‏‌دهم كه تو در صلب‌هاى بلندمرتبه‏ و رحم‌هاى پاك نورى بودى،جاهليت با ناپاكيهايش تو را آلوده نكرد،و از جامه‏‌هاى تيره و تارش‏ به تو نپوشاند،و گواهى مى‌‏دهم كه تو از ستونهاى دين،و پايه ‏هاى مسلمانان،و پناهگاه مردم مؤمنى،و گواهى مى‏‌دهم كه پيشواى نيكوكار،با تقوا،راضى به مقدرات حق،پاكيزه،هدايت كننده،و هدايت شده ‏اى،و گواهى مى‏‌دهم كه امامان‏ از فرزندانت،اصل تقوا،و نشانه ‏هاى هدايت،و دستگيره محكم،و حجّت بر اهل دنيا هستند و گواهى می‏دهم كه من به يقين مؤمن به شمايم،و به بازگشتتان يقين دارم،براساس قوانين دينم،و عواقب عملم، و قبلم با قلبتان در در صلح،و كارم پيرو كارتان،و يارى‏ام براى شما آماده است،تا خدا به شما اجازه دهد،پس با شمايم نه با دشمنانتان،درودهاى خدا بر شما،و بر ارواح و پيكرهايتان،و بر حاضر و غايبتان،و بر ظاهر و باطنتان،آمين اى پروردگار جهانيان.

مطلب ادامه دارد و برای دیدن ادامه مطلب روی لینک زیر ادامه مطلب کلیک کنید

 

 

پس دو ركعت نماز میخوانی،و به آنچه میخواهى دعا مى‌‏كنى و برمى‌‏گردى. دوم:زيارتى است كه از جابر روايت شده،و كيفيت آن‏چنان است كه از عطا[ظاهرا همان عطيه عوفى كوفى همسفر جابر در اربعين براى‏ زيارت حضرت امام حسين عليه السلام است]نقل شده:در روز بيستم ماه صفر با جابر بن عبداللّه انصارى بودم،چون به غاضريه رسيديم‏ در آب فرات غسل كرد،و پيراهن پاكيزه‏اى كه با خود داشت پوشيده،آنگاه به من گفت:آيا از بوى خوش چيزى،با تو هست‏ اى عطا؟گفتم:سعد با من هست،قدرى از آن گرفت و بر سر و بدن پاشيد،و پابرهنه روانه شد،تا نزد سر مبارك امام‏ حسين عليه السّلام ايستاد،و سه مرتبه اللّه اكبر گفت.پس افتاد و بيهوش شد،چون به هوش آمد شنيدم مى‏گفت:«السّلام‏ عليكم يا ال اللّه...»كه درست همان زيارت نيمه رجب است كه قبلان ذكر كرديم،و با آن جز در چند كلمه تفاوت ندارد،كه‏ آن هم احتمالا ناشى از اختلاف نسخه‏‌هاست،چنان‏كه شيخ مرحوم احتمال داده.در هر صورت اگر كسى بخواهد آن را هم‏ بخواند،به زيارت نيمه رجب رجوع كند،و همان را بخواند.

و اگر زيارت آخر روز عاشورا را در اين روز نيز بخواند مناسب است و بدان كه مشهور آن است كه سبب تأكيد زيارت آن حضرت در اين روز آن است كه حضرت امام زين العابدين عليه السلام با ساير اهل بيت در اين روز بعد از مراجعت از شام به كربلاى معلى وارد شدند و سرهاى مقدس شهدا را به بدن‌هاى ايشان ملحق كردند و اين بسيار بعيد است از جهات بسيار كه ذكر آنها موجب تطويل است؛ و بعضى گفته‌اند در اين روز اهل بيت عليهم السلام وارد مدينه طيبه شدند و اين نيز بسيار بعيد است، و بعضى گفته‌اند كه شايد حضرت امام زين العابدين عليه السلام به اعجاز و طى الارض، مخفى به كربلا رفته باشد از شام و سرها را به بدن‌ها ملحق كرده باشد و اين ممكن است، اما روايتى در اين باب به نظر نرسيده است، بلكه بعضى از روايات منافاتى فى الجمله به اين دارد و وجهى كه از احاديث ظاهر مى‌شود آن است كه اوّل كسى كه از صحابه حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله به زيارت آن حضرت مشرف شد، جابر بن عبداللّه انصارى بود و او در اين روز به كربلا رسيد و آن حضرت را با شهدا زيارت كرد و چون جابر از اكابر صحابه بود و اساس اين امر عظيم را گذاشت، مى‌تواند بود كه سبب مزيد فضل زيارت آن حضرت در اين روز شده باشد و شايد وجوه ديگر داشته باشد كه بر ما مخفى باشد و چون فرموده‌اند كه در اين روز زيارت كنيم، بايد كرد و تفحّص سببش ضرور نيست.

 ملحق شدن سر مبارک امام حسین (علیه السلام) به پیکر شریف آن حضرت در روز بیستم ماه صفر

قرآن عظيم الشأن و بلندپايه گواه بر ملحق شدن سر مقدس مولاى ما امام حسين صلوات اللّه عليه به پيكر شريف آن است، آنجا كه خداوندجلّ جلاله مى‌فرمايد: «هرگز آنان را كه در راه خدا كشته شده‌اند مرده مپندار، بلكه آنان زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‌شوند.» آيا با وجود اين‌كه خداوند خبر داده كه شهيد، زنده است و نزد خدا روزى داده مى‌شود و مصون و محفوظ است، ترديدى در اين مسأله باقى مى‌ماند؟ ! بنابراين، هرگز شايسته نيست كه عارفان در آن شك و ترديد به خود راه دهند.[2] اما پرسش درباره‌ نحوه‌ زنده شدن آن حضرت بعد از شهادتش و كيفيت ملحق شدن سر شريف آن حضرت به پيكر مباركش بعد از اينکه از آن جدا بود، نوعى بى‌ادبى از سوى بنده در محضر خداوند جلّ جلاله است كه از او بخواهد كيفيت تدبير مقدراتش را معرفى كند و نيز نوعى نادانى از بنده و اقدام به چيزى است كه مكلف به آگاهى و پرسش از ويژگى‌هاى آن نشده است. درباره‌ ملحق شدن سر مبارك امام حسين صلوات اللّه و سلامه عليه به پيكر شريف آن حضرت در روز چهلم شهادت آن حضرت كه خداوند جلّ جلاله او را در زمانى كه اسلام واژگون و حق مغلول شده بود، به شرف فضيلت خود به سوى خود انتقال داد، بايد گفت كه اين امر، نه با اسباب دنيوى، بلكه ظاهر اين است كه با قدرت الهى صورت گرفته است؛ ليكن درباره‌ نحوه‌ ملحق شدن سر مبارك به پيكر شريف، حدود  ١٠  نوع روايت نقل شده است كه با هم اختلاف دارند و نيز به ياد ندارم كه تاكنون نام يكى از كسانى كه سر مبارك را از «شام» برده و به پيكر شريف آن حضرت در حاير حسينى عليه افضل السلام ملحق كرده‌اند، و همچنین كيفيت حمل آن از «شام» به حاير حسينى على صاحبه اكمل التحيّة و الإكرام و نيز نحوه‌ ورود اهل حرم معظم آن حضرت و نيز كسى كه ضريح و قبر مقدس و مكرم آن حضرت را كنده و سر مبارك را به بدن شريف ملحق كرده و اين‌كه آيا سر مبارك را در جاى سر نسبت به بدن گذشته يا اين‌كه به طور كلى در جايى در كنار بدن آن حضرت در قبر شريف نهاده، را در جايى ديده باشم و يا كسى نقل كرده باشد. بنابراين، انسان در اين زمينه بايد به تصديق قرآن كه بر انسان واجب است، بسنده كند مبنى بر اينکه پيكر مقدس آن حضرت پس از شهادت تكميل گرديد و آن بزرگوار زنده است و در سراى نيكبختى روزى داده مى‌شود؛ زيرا بيان كتاب عزيز ما را از ذكر دليل و برهان بيش از اين، بى‌نياز مى‌سازد.

 عدم حضور اسرا در روز اربعین در «کربلا» یا «مدینه»

در كتاب «مصباح» آمده است:

«حرم امام حسين عليه السلام به همراه مولايمان على بن حسين عليه السلام در روز بيستم ماه صفر به شهر «مدينه» رسيدند.»؛ ولى در كتاب‌هاى ديگر آمده است كه آنان در روز بيستم ماه صفر به «كربلاء» رسيدند؛»

 

ليكن هر كدام از اين دو ديدگاه بسيار بعيد به نظر مى‌رسند؛ زيرا «عبيد اللّه بن زياد» لعنة اللّه طى نامه‌اى ماجرا را به «يزيد» نوشت و در رابطه با بردن اسرا به «شام» اجازه خواست و پيش از رسيدن پاسخ، اقدام به بردن آن‌ها به «شام» نكرد و اين خود به  ٢٠  روز وقت يا بيشتر نياز دارد. از اين گذشته، نقل كرده‌اند: «پس از بردن آن‌ها به «شام» ، مدت يك ماه در جايى كه وسيله‌اى براى حفاظت خود از گرما و سرما نداشتند، اقامت كردند.» و مقتضاى اين سخن آن است كه افزون بر  ۴٠  روز از زمان شهادت سيدالشهدا عليه السلام تا رسيدن آن‌ها به «عراق» يا «مدينه» گذشته باشد. البته بازگشت آن‌ها به «كربلاء» امكان دارد، ليكن نه در روز بيستم صفر؛ زيرا زمان رسيدن آن‌ها با زمان رسيدن «جابر بن عبداللّه انصارى» هم‌زمان بوده است و رسيدن خبر شهادت آن حضرت به «جابر» و آمدن او براى زيارت-خواه «جابر» از «حجاز» آمده باشد، يا از غير آن، مانند «كوفه» و. . . -، بيشتر از  ۴٠  روز وقت مى‌طلبد.

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

اَللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین