از مدینه تا کربلا چه گذشت؟
بخش دوم

امام حسین (علیه السلام) به خانه ولید رفتند و 30 نفر از بنی‌هاشم از جمله برادرش عباس (علیه السلام) را لباس جنگی پوشاندند و از آنها خواستند در بیرون خانه‌ ولید بایستند و اگر از درون خانه صدایی شنیدند به خانه برای کمک وارد شوند.

ولید امام را از مرگ معاویه خبردار کرد و از امام خواست پنهانی با یزید بیعت کند.

امام فرمودند: من پنهانی بیعت نمی‌کنم، مردم را جمع کنید من نظر خود را در جمع می‌گویم و از خانه خارج شدند.

مروان به ولید گفت: اگر حسین اکنون بیعت نکند دیگر بیعت نخواهد کرد یا او را زندانی کن یا گردن او را بزن.

امام فرمودند: خلافت حق ماست. من از بالا رفتن سر خود بر نیزه به دست یزید آگاهم. من هرگز با شراب‌خوارِ میمون‌باز و زانی (مرد زناکار) با محارم دست بیعت نمی‌دهم.

در این حال قمر منیر بنی‌هاشم درها را شکستند و با گروهی وارد خانه شدند و امام حسین (علیه السلام) را از خانه بیرون بردند.

مروان، ولید را سرزنش کرد که دیگر به حسین دست پیدا نخواهد کرد و حکومت مدینه را از دست خواهد داد.

ولید که ترس از خدا و قیامت اندکی در دلش بود، گفت: من هرگز دست خود را به خون حسین‌‌ بن‌ علی آلوده نمی‌کنم که در قیامت سؤال سنگینی دارد.

امام حسین (علیه السلام) شب را تا صبح در کنار قبر جدش نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) در سجده و زاری گذرانیدند و از تنهایی خود در شهر پیغمبر (صلی الله علیه و آله)، بر جدش از امتش شکایت بردند. سر خود را بر مزار نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) گذاشتند و حوالی صبح اندکی خواب در چشمانشان رفت. نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ای فرزندم، همانا پدر و مادر و برادر تو نزد من منتظر تو هستند، به سمت عراق حرکت کن که خداوند می‌خواهد تو را در آنجا کشته ببیند.

شب بعد، آخرین شبی بود که امام در مدینه بودند. برادرش محمدحنفیه از رفتن ایشان آگاه شد و خدمت امام رسید و از ایشان خواست برای دوری از بیعت یزید به مکه روند و یا در بیابان‌ها بمانند تا دست یزید به او نرسد یا به یمن حرکت کنند. امام از خواب خود پرده برداشتند و فرمودند: که عازم مکه با گروهی از یاران و اهل و عیال خود هستند. امام وصیت خود را نوشته و مهر کرده به برادرش تحویل دادند.  

ادامه دارد...

نقل شده از کانال تلگرامی اخلاق و معرفت در قرآن و روایات به نشانی akhlaghmarefat@

به تو از دور سلام

السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً؛ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ

سلام بر تو اى اباعبداللّه و بر جان هایى که به درگاهت فرود آمدند، از جانب من سلام خدا بر تو باد همیشه تا هستم و تا شب و روز باقى است و خدا زیارت شما را آخرین زیارت از سوى من قرار ندهد

السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن

سلام بر حسین

و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن

و بر على بن الحسین

و عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْن

و بر فرزندان حسین

و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن

و بر یاران حسین

-----------------------------------------------------

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین

#ولید

#مروان

#مدینه

#امام حسین

#از مدینه تا کربلا چه گذشت؟