از مدینه تا کربلا چه گذشت؟
بخش چهارم
عمر سعد که از فامیلهای نزدیک آمنه (مادر نبی مکرم اسلام بود)، از قریش محسوب میشد و با امام حسین (علیه السلام) نسبت داشت. پیکی سمت نینوا فرستاد تا از علت حضور امام حسین (علیه السلام) در کربلا آگاه شود.
امام فرمودند: من به دعوت مردم کوفه، به این مکان آمدهام، اگر تمایلی ندارید سمت حجاز برمیگردم.
عمر سعد این پیام را به ابن زیاد فرستاد. ابن زیاد گفت: برای یزید کشتن حسین (علیه السلام) ارزشمند است و حالا که خودش با پای خودش در دام افتاده است، رها کردن او جایز نیست. پس به عمر سعد نامه نوشت که از حسین (علیه السلام) و کاروان همراه او بیعت بگیر، سپس من خواهم گفت کجا بروند.
سه روز قبل از شهادت امام حسین (علیه السلام)، ابن زیاد نامه دیگری نوشت و دستور داد آب را بر روی امام حسین (علیه السلام) و کاروان او ببندند.
عمر سعد به دلیل قرابت با امام حسین (علیه السلام)، نامهای به ابن زیاد نوشت و گفت: حسین (علیه السلام) قصد دارد به حجاز برگردد. ابن زیاد نرم شد ولی شمر ملعون، او را وسوسه کرد و گفت: اشتباه نکن ابن زیاد، این بهترین فرصت برای محبوب شدن نزد یزید است. شمر، رأی ابن زیاد را زد و ابن زیاد به شمر امر کرد: «با سپاهی نزد عمر سعد برو و از او بخواه که حسین (علیه السلام) را با کاروانش سمت کوفه بیاورد. اگر نیامدند با آنها بجنگد و اگر عمر سعد طالب جنگ نشد، گردن او را بزن و خودت با حسین (علیه السلام) جنگ کن.»
ابن زیاد نامهای به عمر سعد نوشت و گفت: «من تو را نفرستادم با حسین (علیه السلام) مدارا کنی، او را بکش و بدن او را تکهتکه کن و سینه و کمر او را زیر سم اسبها له کن که او مردی ستمگر است که باعث آزار خلیفه مسلمین شده و در امت اسلام، قصد ایجاد تفرقه دارد. اکنون به آنچه میگویم اگر عمل کنی من تو را پاداش میدهم و اگر نمیتوانی، از سرداری سپاه، کنار بکِش و به شمربن ذی الجوشن واگذار کن.»
امام رضا (علیه السلام) میفرمایند: مُحرم، ماهی است که در آن، بین اعراب از جاهلیت خونریزی حرام شمرده شده است ولی خون ما را حلال شمردند و فرزندان و زنان ما را اسیر کردند و آتش در خیمههای ما انداختند و هر چه بود غارت کردند.
امام نامهای به سلیمان بن صُرَد خزاعی و برخی بزرگان کوفه که نامه امضا کرده بودند، نوشت و اذعان کردند: «من به دعوت شما اینجا آمدهام، اگر بر عهد خود استوار هستید، بمانید که صواب است و اگر پیمان بشکنید، من هرگز ناراحت نمیشوم چون شما را میشناسم و رفتار شما را با پدر و برادر و پسر عم خود دیدهام.»
امام نامه را به قِیس بن مُسَهَّر دادند تا به کوفه ببرد که او را در بین راه کشتند و پیام به دست کوفیان نرسید. امام با شنیدن خبر شهادت قِیس، اشک بر رخسار مبارکشان نشست.
ادامه دارد...
نقل شده از کانال تلگرامی اخلاق و معرفت در قرآن و روایات به نشانی akhlaghmarefat@
به تو از دور سلام
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً؛ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
سلام بر تو اى اباعبداللّه و بر جان هایى که به درگاهت فرود آمدند، از جانب من سلام خدا بر تو باد همیشه تا هستم و تا شب و روز باقى است و خدا زیارت شما را آخرین زیارت از سوى من قرار ندهد
السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن
سلام بر حسین
و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
و بر على بن الحسین
و عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْن
و بر فرزندان حسین
و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
و بر یاران حسین
----------------------------------------------
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.
اَللهُمَّ بَارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.
خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.
خداوندا بر محمد و آل محمد برکت نازل فرما، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت نازل فرمودی، به راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.
#ابن زیاد
#عمر سعد
#شمر بن ذی الجوشن
#سلیمان بن صرد خزاعی
#قیس بن مسهر