وقایع روز نهم محرم سال 61

16:27 1400/05/27 - یوری بویکا

وقایع روز نهم محرم سال 61
در روز نهم محرم (تاسوعای حسینی) شمر بن ذی الجوشن با نامه‏ ای كه از عبیداللّه‏ داشت از "نُخیله"  كه لشكرگاه و پادگان كوفه بود با شتاب بیرون آمد و پیش از ظهر روز پنجشنبه نهم محرم وارد كربلا شد و نامه عبیداللّه‏ را برای عمر بن سعد قرائت كرد

ابن سعد به شمر گفت: وای بر تو! خدا خانه ات را خراب كند، چه پیام زشت و ننگینی برای من آورده ‏ای. به خدا قسم! تو عبیداللّه‏ را از قبول آنچه من برای او نوشته بودم بازداشتی و كار را خراب كردی... 

 شمر لعنت الله كه با قصد جنگ وارد كربلا شده بود، از عبیداللّه‏ بن زیاد امان نامه ‏ای برای خواهرزادگان خود و از جمله حضرت عباس علیه ‏السلام گرفته بود كه در این روز امان نامه را بر آن حضرت عرضه كرد و ایشان نپذیرفت.
 شمر لعنت الله نزدیك خیام امام حسین علیه ‏السلام آمد و عباس، عبداللّه‏، جعفر و عثمان (فرزندان امام علی علیه ‏السلام كه مادرشان ام‏ البنین علیها‏السلام بود) را طلبید.
 آنها به درخواست امام حسین علیه السلام بیرون آمدند، شمر گفت: از عبیداللّه‏ برایتان گرفته ‏ام. 
آنها همگی گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت كند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟!

 در این روز اعلان جنگ شد كه حضرت عباس علیه ‏السلام امام علیه ‏السلام را باخبر كرد. امام حسین علیه‏ السلام فرمود: ای عباس! جانم فدای تو باد، بر اسب خود سوار شو و از آنان بپرس كه چه قصدی دارند؟

حضرت عباس علیه ‏السلام رفت و خبر آورد كه اینان مي‏گویند: یا حكم امیر را بپذیرید یا آماده جنگ شوید.
امام حسین علیه‏ السلام به عباس فرمودند: اگر مي‏توانی آنها را متقاعد كن كه جنگ را تا فردا به تأخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز كنیم و به درگاهش نماز بگذاریم. خدای متعال مي‏داند كه من بخاطر او نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.
 حضرت عباس علیه‏ السلام نزد سپاهیان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست. عمر بن سعد در موافقت با این درخواست تردید داشت، سرانجام از لشكریان خود پرسید كه چه باید كرد؟ 
"عمرو بن حجاج" گفت: سبحان اللّه‏! اگر اهل دیلم و كفار از تو چنین تقاضایی مي‏كردند سزاوار بود كه با آنها موافقت كنی.
عاقبت فرستاده عمر بن سعد نزد عباس علیه‏ السلام آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت مي‏دهیم، اگر تسلیم شدید شما را به عبیداللّه‏ مي‏سپاریم وگرنه دست از شما برنخواهیم داشت...

📔ارشاد،شیخ مفید،ج2،ص89،91
📕انساب الاشراف،ج3،ص184
📔الملهوف،ص38

نقل شده از کانال تلگرامی داروخانه معنوی به نشانی Manavi_2@