یک داستان یک پند
✍️امام سجاد علیه السلام هر خطایی که کنیزی یا غلامی از او، در ماه رمضان انجام میداد او را ادب نمیکردند بلکه در دفتری خطاهای او را مینوشتند و شب عید فطر، همه را دور خود جمع میکردند و خطاهایشان را تک تک با تاریخش گوشزد میکردند و همه به خطاهای خود اعتراف میکردند. سپس آنها را دور خود جمع میکردند، و خود سرپا میایستادند و میگفتند: آنچه من میگویم تکرار کنید: «ای علیبن الحسین! تو چنانچه رفتارِ ما را در دفتر خود دقیق ثبت نمودی، بدان پروردگارِ تو نیز رفتار تو را دقیق در دفتر خود ثبت کرده است و تو چنانچه انتظار داری خدا از گناهان تو بگذرد، پس از گناهان ما بگذر تا لایق این عفو الهی شوی.»
💢آنگاه به غلامان خود میفرمودند: من از شما گذشتم، آیا شما نیز از من گذشتید؟ از کوتاهی من نسبت به خود مرا عفو نمودید؟ من مالک بد و ستمگری بودم؛ ولی تحتِ سرپرستی مالکِ بزرگ و گرانقدری هستم. شما به بخشش من نیازمند بودید و من هم به عفو شما! غلامان میگفتند: «ما از تو بدی ندیدهایم که ببخشیم؛ فقط قول تو را اجرا میکنیم و میگوییم، بخشیدیم.»
🔹امام روی به غلامان میکردند و میگفتند: این جملات را بگویید: «خدایا! ما از علی بن الحسین گذشتیم و او را عفو کردیم، او را از آتش جهنم رها کن، چنانچه ما را از قید بندگی رها نمود.»
📌امام علیه السلام روز عید فطر بعد از نماز، به اندازهای که از خلق بینیاز شوند به آنان مال میدادند و آزادشان میکردند.
نقل شده از کانال تلگرامی اخلاق و معرفت در قرآن و روایات به نشانی akhlaghmarefat@
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.
اَللهُمَّ بَارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.
خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.
خداوندا بر محمد و آل محمد برکت نازل فرما، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت نازل فرمودی، به راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.