امام علی النقی پیشوای دهم شیعیان و دوازدهمین نور از انوار عصمت و طهارت، در ۱۵ ذی الحجه سال ۲۱۲ یا ۲۱۴، در محلی در حوالی مدینه، چشم به جهان گشود و با نور وجودش جهان را غرق در سرور کرد.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، امام هادی علیه السلام در 8 سالگی به امامت رسیدند. زیارت جامعه کبیره که یک دوره کامل امام شناسی است از آن امام بزرگوار نقل شده است.زیارت غدیریه هم از امام هادی است.جناب عبدالعظیم حسنی از یاران امام هادی علیه السلام بودند.در مظلومیت آن امام همین بس که حدود 21 سال در سامرا محصور بودند.

یکی از کار‌های مهم امام هادی (علیه السلام) که امامان اهمیت بسیاری به آن می‌دادند، حفظ خط فکری و فرهنگی تشیع و جلوگیری از ترویج اندیشه‌های مخالفان بود. این کار به تربیت شاگردان برجسته و تشکیل حوزه علمیه و تدریس فقه و عقاید اصول اسلامی نیاز داشت که در عصر امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) این زمینه به طور گسترده فراهم شد و سپس امامان دیگر حتی در شرایط بسیار سخت آن را تبیین و دنبال کردند.

چکیده‌ای از زندگینامه امام علی النقی (علیه السلام)

نام: علی
لقب: هادی، نقی
کنیه: ابوالحسن
نام پدر: محمد (حضرت امام جواد (علیه السلام))
نام مادر: سمانه مغربیه
تاریخ ولادت: ۱۵ ذی الحجه سال ۲۱۲ هجری قمری
محل ولادت: مدینه طیبه
مدت عمر شریف: ۴۲ سال
مدت امامت: ۳۳ سال
تعداد فرزندان: ۴ پسر و ۱ دختر
تاریخ شهادت: ۳ ماه رجب سال ۲۵۴ هجری
علت و نحوه شهادت: طعام زهر آلود
نام قاتل: متوکل عباسی
محل دفن: سامرا

ولادت امام علی النقی (علیه السلام)

امام هادی (علیه السلام) در روستای صریا که در یک فرسخی مدینه قرار داشت، در روز سه شنبه، نیمه ذی الحجه دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش نام او را علی نهاد.
پیش از آنکه امام هادی (علیه السلام) به امامت برسد، پدرش، امام جواد (علیه السلام) در فرصت‌های مناسب به امامت و جانشینی او تصریح کرده بود. برای مثال، آن هنگام که در سال ۲۲۰ هجری از مدینه به سوی بغداد می‌رفت، یکی از یاران حضرت به نام اسماعیل بن مهران پرسید: امام بعد از شما کیست؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «امر امامت پس از من به عهده پسرم علی (امام هادی) است».
یکی از کار‌های مهم امام هادی (علیه السلام) که امامان اهمیت بسیاری به آن می‌دادند، حفظ خط فکری و فرهنگی تشیع و جلوگیری از ترویج اندیشه‌های مخالفان بود. این کار به تربیت شاگردان برجسته و تشکیل حوزه علمیه و تدریس فقه و عقاید اصول اسلامی نیاز داشت که در عصر امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) این زمینه به طور گسترده فراهم شد و سپس امامان دیگر حتی در شرایط بسیار سخت آن را تبیین و دنبال کردند.
امام هادی (علیه السلام) در این زمینه گام‌های اساسی و مهمی برداشت و شاگردان برجسته ای، چون حضرت عبدالعظیم حسنی، خیران الخادم، این سکّیت اهوازی، ابوهاشم جعفری، حسین بن محمد مدائنی، جعفر بن سهیل و اسماعیل بن مهران را تربیت کرد و شاگردان برجسته پدر و جدش را دور خود گرد آورد و حوزه علمی فعال و پرتلاشی به وجود آورد.

سیمای امام هادی (علیه السلام)
امام هادی (علیه السلام)، قامتی متوسط و چهره‌ای گندم گون داشت.
معروف است که هر آدم غمناک که بر سیمای او می‌نگریست اندوهش از بین می‌رفت و دلشاد و خرم می‌گشت، او محبوب القلوب و صاحب هیبت بود، اگر دشمن در راه به وی می‌رسید بی اختیار فروتن می‌گشت. هنگام راه رفتن گام‌ها را کوچک بر می‌داشت، خوش چهره و خوش بوی بود.


نام و القاب امام علی النقی (علیه السلام)
نام امام دهم شیعه علی و کنیه اش ابوالحسن می‌باشد، مشهورترین لقب‌های وی نقی و هادی است. گاهی او را نجیب و مرتضی، عالم، ناصح، متقی، امین، طبیب، متوکل می‌گفتند.
مورخان نوشته اند که امام هادی نخست لقب متوکل را داشت، چون این لقب، نام خلیفه عباسی شد نمی‌خواست هم نام خلیفه جنایتکار شود؛ لذا لقب متوکل را ترک، و به یارانش سفارش نمود که وی را بدان لقب یاد نکنند، تا مبادا عباسیان گمان بدی درباره او کنند. مشهورترین لقب‌های وی نقی بود که به معنی پاک است.

 

فضایل و ویژگی‌های اخلاقی امام علی نقی (علیه السلام)
امام علی النقی جمیع صفات نیک و مفاخر معنوی را یک جا در وجود داشت.
روابط اخلاقی او با سایرین گوارا و بسی شیرین جلوه می‌نمود، روش او منصفانه و منطبق با اصول عدالت بود، کارهایش شایسته تمجید و تحسین انگیز بود، زیرا به همراه فضیلت و شرافت بود.
ابن شهر آشوب از رجال حدیث نقل می‌کند که او نیک سرشت‌ترین و پاکترین روش را در میان جامعه دارا بود، راستگو‌ترین افراد جامعه محسوب می‌شد، شخصیتی بود گشاده روی و کاملترین انسانهای جامعه از نظر اخلاقی به شمار می‌رفت.

به هنگام سکوت، شکوه هیبت و تشعشع وقار، چهره او را در بر می‌گرفت و، چون لب به سخن می‌گشود گزیده و نغز می‌گفت به طوری که شعاع کلامش روح آدمیان را سحر می‌کرد و درخشش کلامش نور افشانی می‌نمود. او از دودمان رسالت و امامت و جایگاه استقرار وصایت و خلافت اسلامی به شمار می‌رود، حضرتش شاخه‌ای از درخت پاک نبوت و میوه درخت رسالت محمدی است.

از کلام گوهربار امام نقی (علیه السلام):
۱. یگانگی خدا
لَمْ یزَلِ اللهَ وَحْدَهُ لاشیء معه ثُمَّ خَلَقَ الاشیاء بدیعاً و اختار لِنَفْسِهِ اَحْسَنَ الاَسماءِ؛ (بحارالانوار، ج ۵۴، ص ۸۳.)
خداوند از ازل تنها بود و چیزی با او نبود. سپس اشیا را به صورت نو ظهور آفرید و برای خودش بهترین نام‌ها را برگزید.

۲. فروتنی
التواضع اَن تعطی الناس ما تُحِبُّ ان تُعطاهُ؛ (الکافی، ج ۲، ص ۱۲۴)
فروتنی آن است که با مردم چنان رفتار کنی که دوست داری با تو چنان باشند.

۳. نقد پذیری
لبعض موالیه: عاتِبْ فلاناً و قل له ان الله اذا اراد بِعَبْدٍ خیراً اذا عُوتِبَ قَبِلَ (وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۱۸)
امام هادی (علیه السلام) به یکی از دوستانش فرمود: فلانی را توبیخ کن و به او بگو: خداوند، چون خیر بنده‌ای خواهد، هر گاه توبیخ شود، بپذیرد (و در صد جبران نقص براید).

۴. دنیا جایگاه آزمایش
ان الله جَعَلَ الدنیا دار بلوی و الآخره دار عقبی، و جَعَلَ بَلْوَی الدنیا لِثوابِ الاخرهِ سَبَباً و ثوابَ الاخرهِ مِنْ بَلْوی الدنیا عِوَضاً (بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۵۶.)
همانا که خداوند دنیا را سرای امتحان و آزمایش، و آخرت را سرای رسیدگی، و بلای دنیا را وسیله ثواب آخرت، و ثواب آخرت را عوض بلای دنیا قرار داده است.

۵. انسان بی‌شخصیت
مَنْ هانَتْ علیه نَفْسَهُ فلاتَأمَنْ شَرَّهُ (بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۳۰۰.)
کسی که خود را پست شمارد، از شر او در امان مباش.

۶. دنیا جایگاه سود و زیان
اَلدُّنْیا سُوقٌ رَبِحَ فی‌ها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَروُنَ؛ (بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۶۶)
دنیا بازاری است که گروهی در آن سود برند و دسته‌ای زیان بینند.

۷. زیباتر از زیبایی
خَیرٌ مِنْ الخیر فاعِلُهُ، و اَجْمَلُ من الجمیل قائِلُهُ، و اَرْجَحُ من العلم حامِلُهُ، وَ شَرٌّ مِنَ الشَرِّ جالِبُه، وَ اَهُوَلَ مِنَ الهَوْلِ راکِبُهُ؛ (بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۷۰)
بهتر از نیکی، نیکوکاری است، و زیباتر از زیبایی، گوینده آن است، و برتر از علم، حامل آن است، و بدتر از بدی، عامل آن است، و وحشتناک‌تر از وحشت، آورنده آن است.

۸. خشم بر زیردستان
اَلْغَضَبُ علی مَنْ تَمْلِکُ لَوْمٌ؛ (بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۷۰)
خشم به زیردستان از پستی است.

۹. عاق والدین
اَلْعُقُوقُ ثُکْلُ مَنْ لَمْ یثْکَلْ؛ (مستدرک، ج ۱۵، ص ۱۹۴.)
نافرمانی (فرزند از پدر و مادر) مصیبت مصیبت نادیدگان است.

۱۰. بی‌طاقتی در مصیبت
اَلْمُصِیبَهُ للِصّابِرِ واحِدَهٌ وَ لِلْجازِعِ اِثْنَتانِ؛ (مستدرک، ج ۲، ص ۴۴۵)
مصیبت برای صابر یکی است و برای کسی که بی‌طاقتی می‌کند، دوتاست.

۱۱. اسیر زبان
راکِبُ الحَروُنِ اَسیرُ نَفْسِهِ، وَ الجاهِلُ اَسِیرُ لِسانِهِ؛ (بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۶۹)
کسی که بر اسب سرکش سوار است، اسیر هوای نفس خویش و نادان اسیر زبان خوش است.