نکات عاشورایی

حاج اسماعیل دولابی میگفت 

وقتى كه حضرت آدم (علیه السلام) از بهشت بیرون شد از كارى كه كرده بود ، آنقدر گریه كرد، كه روى صورتش دو شیار مثل جوى درست شد و اشك چشمش از آن جارى مى شد 
و تا چهل سال این گریه ادامه داشت ، و از كرده خود پشیمان و تائب بود. و توبه كرد. 

حالا خدا را ببینید که چطور با آنکه به قول ما دلخور است از بنده اش دلجویی میکند و چطور اسباب آمرزش او را بطوری که منزلت خودش نیز حفظ شود فراهم می آورد

روزی حضرت آدم دید گویا در آسمانها خبری است و ملائک در رفت و آمد و خوشحالند 

جبرئیل را دید و گفت امروز در آسمانها چه خبر است ؟ گفت امروز خدا دعایی را یاد ملائکه داده که سرشار از برکات و سبب آمرزش است و از اینروست که همگی شادند 

گفت میشود به من هم بگویی بلکه من هم آمرزیده شوم 

حضرت جبرئیل (علیه السلام) به او فرمود: 
بگو:

 یا حَمیدُ بِحَقِ مُحمد، یا عالى بِحَقَ عَلى ، یا فاطِرُ بِحَقِ فاطمه ، یا مُحسِنُ بِحَقِ الحَسن و (یا ذَالاِحسان بحق) الحُسین منك الاحسان .

وقتى حضرت آدم (علیه السلام) به اسم امام حسین (علیه السلام) رسید، اشكش جارى شد و قلبش به درد آمد. فرمود:

اى برادر جبرئیل چرا در ذكر پنجمین اسم كه حسین است قلبم شكست و اشكم جارى شد؟

حضرت جبرئیل فرمود: اى آدم به این فرزندت مصیبتى وارد مى شود كه تمام دردها و غمها و مصیبتها پیش این ناچیز است 

 حضرت آدم (علیه السلام) فرمود: اى برادر آن مصیبت چیست ؟

 حضرت جبرئیل (علیه السلام) واقعه كربلا را براى او مى گوید، و میفرماید: او را تشنه و غریب و بیكس و تنها و بى یار و یاور شهید مى كنند، اى آدم ؛ اگر او را در حالى كه مى فرمود: واعطشاه ، واقلة ناصراه مى دیدى ... بطورى كه تشنگى میان او و آسمان مثل دود حایل شده بود.... هیچكس جواب یاری خواهی او را نمى دهد.
مگر با شمشیر و... او را از پشت سر ذبح مى كنند و مال و كاروانش را به تاراج و غارت مى برند... سر او و یارانش را شهر به شهر مى گردانند...
حضرت آدم (علیه السلام) تا این واقعه را شنید مثل مادرى كه جوانش را از دست داده بلند بلند گریه كرد و به سبب گریه بر سیدالشهدا (علیه السلام)بخشیده شد


این حکایت در بحار الانوار نیز آمده 

نقل شده از کانال تلگرامی داروخانه معنوی به نشانی Manavi_2@