ورلد بوک وبلاگی با مطالب جالب و کاربردی برای زندگی بهتر

ورلد بوک وبلاگی با مطالب جالب و کاربردی برای زندگی بهتر

امام علی(ع) : آدم عاقل کسی است که حتی یک نَفَس از عُمر خود را در چیزی که برایش سودی ندارد به هَدَر نمی دهد.هر روزی که بگذرد قسمتی از وجود تو را با خود میبرد

سؤال مهم : چرا وعده‌های حق تعالی در جزای نیک و بد غالبا به سرای دیگر موکول شده است؟! بخش دوم

✍️مستجاب الدعوه را این حکمت خدای شگفت آمد و از خواسته‌های جاهلانۀ خود شرمسار گشت. او دانست که باید حکمت خدا بر آن در خلقتش باشد که انسان بعد از گناه بلافاصله مجازات نشود تا هم فرصت توبه داشته باشد و هم دیگران با دیدن مجازات او، از ترسِ نفس خویش ترک‌ گناه نکنند؛ چرا که امام حسین علیه السّلام می‌فرمایند: زمانی که اراده کردی کسی را کیفر دهی، بین کیفر و مجازات او فاصله بینداز، شاید توفیق توبه یابد.

✳️نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: اگر خداوند برای گناهی انسان را در این دنیا مجازات کند، رحمت او اجازه نمی‌‌دهد عذابی که در دنیا متوجّه‌شان نموده است برای آن گناه در سرای دیگر مجازاتش نماید، پس ظالمان را بعد از مرگ وارد آتش ابدی می‌کند. چنانچه فرعون را اجازه نداد در طول حیاتش خاری به پایش رود، چون اگر خاری به پایش می‌رفت در حقّ او لطف و رحمت نموده بود و رحمتش مانع مجازات او در آخرت می‌گشت در حالی که ارادۀ خدا بر وارد شدن فرعون در دوزخ پس از مرگش بود. از سوی دیگر کسی را که بعد از مرگ وارد آتش می‌کند، رحمتش اجازه نمی‌دهد در این دنیا چون حیوانات اجازه بهره بردن تمام و کمال لذّت‌ها و نعمت‌های دنیا را از آنان دریغ کند. مانند گوسفندی که ساعتی بعد ذبح خواهد شد، هرگز صاحب گوسفند نعمت خوردن و چریدن را از گوسفندِ خود قبل از مرگش نمی‌گیرد، چون می‌داند تمام آنچه گوسفندش از زندگی بهره برده است همان خوردن و چریدن است و برای همین است خداوند ظالمان را از نهایت بهرۀ دنیوی متنعّم می‌سازد و از رحمتِ صاحب گوسفند به دور است که از چریدن و آشامیدن محرومش سازد.

✍️در کتاب اصول کافی از امام باقر علیه السلام آمده است: پیامبری از بنی اسرائیل در سفر مردی را دید که قسمتی از بدن او زیر آوار مانده و سگان بدن او را دریده و مرغان آسمان آن را می‌خوردند. آن مرد را دفن کرد و سپس به شهری رسید و از بزرگان شهر ثروتمندی دید که تختی نهاده که در کنار جنازه‌اش بر پیکر کفن شده او و در میان ابریشم عودی روشن کرده‌اند و عده‌ای دست به کمر برای تشییع و تدفین او حاضرند. گفت: خدایا! تو عادلی، آن مرد که زیر آوار بود و مرغان و سگان جنازه‌اش می‌خوردند بنده مؤمن تو بود و این که با عزت خاک شد، ایمان به تو نداشت. خداوند خطاب به او فرمود: امروز، روز مرگ هر دوی آن‌ها رسیده بود. آن بنده مؤمن من یک گناه در نزد من داشت (این امر به معنای معصوم بودن او نبود بلکه گناهانی داشت نزد خداوند که آن‌ها را عفو کرده بود) با آن مرگ، جبران آن گناه او در دنیا کردم و‌ چنان شد که با مرگ در زیر آوار مانده و سگان و مرغان، جنازه او خوردند و تو را فرستادم که جنازۀ او به خاک سپردی و آن بزرگی که کافر و مرده بود و دیدی با آن همه عزت و جلال خاک شد، در نزد من کار خیری داشت؛ نخواستم آن کار خیر خود را نزد من بیاورد، پس مزد کار خیر او همان بود که جنازه او را با تکریم و احترام دفن‌ و تشییع کردند. مؤمن من با عزّت و احترام و بدون گناه پیش من آمد و کافر من هر چه که ثواب داشت در دنیا به او بخشیدم و نزد من نیامد مگر بدون هیچ ثوابی!!!

💫 همچنین در اصول کافی آمده است: خداوند متعال در نجوی با حضرت موسی (علیه السلام) فرمود: چنان عمل کن که گویی پاداش عمل خود را به چشم می‌بینی تا ناگزیر باشی به آخرت (وعده) امید زیادی ببندی.

نقل شده از کانال تلگرامی اخلاق و معرفت در قرآن و روایات به نشانی akhlaghmarefat@

بخش اول این سوال لینک

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

خداوندا به مقدار علمِ بی پایانت بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی که در او قرار داده شده، صلوات و درود بفرست

 

آيا از ديدن كرم وحشت كردى؟

01:24 1400/09/14 - یوری بویکا

در بين بنى اسرائيل قاضى اى بود كه 
 ميان مردم عادلانه قضاوت میکرد. وقتى كه در بستر مرگ افتاد، به همسرش گفت :
- هنگامى كه مُردم، مرا غسل بده و كفن كن و چهره ام را بپوشان و مرا بر روى تخت (تابوت ) بگذار، كه به خواست خدا، چيز بد و ناگوار نخواهى ديد.
وقتى كه مُرد، همسرش طبق وصيت او رفتار كرد. پس از چند دقيقه كه روپوش را از روى صورتش كنار زد، ناگهان ! كرمى را ديد كه بينى او را قطعه قطعه مى كند. از اين منظره وحشت زده شد! روپوش را به صورتش ‍افكند، و مردم آمدند و جنازه او را بردند و دفن كردند.
همان شب در عالم خواب ، شوهرش را ديد. شوهرش به او گفت :
- آيا از ديدن كرم وحشت كردى ؟
زن گفت :
- آرى !
قاضى گفت :
- سوگند به خدا! آن منظره وحشتناك به خاطر جانبداری من در قضاوت راجع به برادرت بود!
روزى برادرت با كسى نزاع داشت و نزد من آمد. وقتى براى قضاوت نزد من نشستند، من پيش خود گفتم : خدايا حق را با برادر زنم قرار بده !
وقتى كه به نزاع آنان رسيدگى نمودم ، اتفاقا حق با برادر تو بود، و من خوشحال شدم. آنچه از كرم ديدى ، مكافات انديشه من بود كه چرا مايل بودم حق با برادر زنم باشد و بى طرفى را حتى در خواهش ‍قلبى ام به خاطر هواى نفس حفظ نكردم.

بحار

نقل شده از کانال تلگرامی عالم پس از مرگ به نشانی Pas_As_Marg@

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین