دلنوشته مهدوی
سلام مولای عزیز و غریب ما
حسرتی به دلهایمان مانده برای دیدنت؛ قلبهایی بیقرار مانده برای آمدنت؛ به خدا که این روزها فهمیدهایم به این طبیب و آن طبیب رو زدن، تنها عمق جراحت را بیشتر میکند.درد ما یک درمان دارد و آن تویی، ای حضورت مرهمی بر زخمهای عالَم!
کاش ماسک های فراموشی را برمی داشتیم تا در هر دیدار ، یاد شما را به صورت واگیردار به یکدیگر انتقال دهیم ، یاد و نام شما تنها اتفاقی است که هر چقدر پخش شود آسوده تر می شویم ...
چه جمعههایی که به جای طلوع روی ماهت، غروب آسمان را تماشا کردیم... کاش این شبهای فراقمان یک روز سحر شود.کاش روزی این زمینِ خالی از حیات با قدمهای تو جان بگیرد.
جهان از اضطرار، لبالب است و منتظرانت لحظه شمار و امیدوار که ثانیه ثانیهی غیبت، بر سر وفای به عهد تو سپری شود. چرا که قلبهایمان به ما وعده میدهند، چیزی تا ظهورت باقی نمانده.
اَللّـــهُمَّ عَــجِّــــل لِـوَلـــیِّـــکَ الــفَـــرَج
نقل شده از کانال تلگرامی درمان با آیه های نورالــہــے به نشانی shamimerezvan@
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم