فوق العاده تأمل بر انگیز!
خدا و خرما
در حادثه کربلا با سه نمونه شخصیت روبرو میشویم.
اول: امام حسین علیه السلام
حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور و ناحق بشود.
تا آخر میایستد.خودش و فرزندانش کشته میشوند.
هزینه انتخابش را میدهد و به چیزی که نمیخواهد تن نمیدهد.
از آب میگذرد، از آبرو نه
دوم: یزید بن معاویه (لعن الله)
همه را تسلیم میخواهد.
مخالف را تحمل نمیکند.
سرِ حرفش میایستد.
نوه پیغمبر و اهل بیتش را سر میبُرد و به اسارت میبرد
بی آبرویی را به جان میخرد و به چیزی که میخواهد میرسد
سوم: عمرِ سعد
به روایتِ تاریخ تا روز 8 محرم در تردید است.
هم خدا را میخواهد هم خرما،
هم دنیا را میخواهد هم آخرت.
هم میخواهد حسین را راضی کند هم یزید را.
هم اماراتِ ری را میخواهد، هم احترامِ مردم را.
نه حاضر است از قدرت بگذرد، نه از خوشنامی.
هم آب میخواهد هم آبرو.
دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی است که به هیچکدام از چیزهایی که میخواهد نمیرسد.
نه سهمی از قدرت میبرد نه از خوشنامی
چون که بعد از بودن سر دوراهی .....راه نادرست رو انتخاب کرد
ما آدمهایِ معمولی راستش نه جرات و ارادهِ امام حسین صلوات الله علیه شدن را داریم،
نه قدرت و حماقت یزید شدن را،
اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست!
من بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم
زکات علم ، آموختن است
نقل شده از کانال تلگرامی کربلا به نشانی karballa_ir@
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم