ورلد بوک وبلاگی با مطالب جالب و کاربردی برای زندگی بهتر

ورلد بوک وبلاگی با مطالب جالب و کاربردی برای زندگی بهتر

امام علی(ع) : آدم عاقل کسی است که حتی یک نَفَس از عُمر خود را در چیزی که برایش سودی ندارد به هَدَر نمی دهد.هر روزی که بگذرد قسمتی از وجود تو را با خود میبرد

عمو نرو، ما رو تنها نگذار

22:58 1400/05/27 - یوری بویکا

قمر بنی هاشم علیه السلام غیر از علمداری سه مسئولیت مهم داشت.
حافظ خیام بود، تا او بود شاید کودکان از ناامنی نترسیدند. 
محافظ سیدالشهداء سلام الله علیه بود و تا بود اهل حرم بر جان حضرت کمتر نگران شدند.
ابوالقربه و سقا بود، همه به او امید داشتند بالاخره آب بیاورد.
سیدالشهدا علیه السلام هم به او امید داشت.
وقتی از کنار علقمه برنگشت، اهل حرم هم صدا با کروبیان صیحه زدند:
علی العباس واویلا
حسین تنهاست واویلا

سیدی و مولای یا اباالفضل ما هم امروز به تو امیدواریم.
خدایا به آن لحظه تحیر و یاس عباس از رساندن آب، ما را از دیدار و شهادت در راه امام زمان ارواحنافداه ناامید نگردان.

الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج

نقل شده از کانال تلگرامی کربلا به نشانی karballa_ir@

 

عباس بن علی علیه السلام

22:47 1400/05/27 - یوری بویکا

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبَّاسَ ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(علیهم السلام)

«عباس بن على بن ابى طالب علیهم السلام» فرزند امير المؤمنين،برادر سيد الشهدا،فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسين«علیه السلام» در روز عاشورا .عباس در لغت،به معناى شير بيشه، شيرى كه شيران از او بگريزند است.[۱]
 

امیرالمومنین علیه السلام از پس پرده های غیب ، جنگاوری و دلیری فرزندش را در عرصه پیکار و شجاعت می دانست لذا آن حضرت را عباس نامید[۲]
مادر ایشان حضرت ام البنین (سلام الله علیها) اسوه ولایتمداری بودند در حالات ایشان آورده اند زمانی که بشیر از کربلا برگشت و اخبار کربلا را آورد خدمت حضرت ام البنین رسید. خبر شهادت ۴ فرزندش را یکی یکی به او می داد. ام البنین هر بار می گفت: از حسین چه خبر؟ فرزندانم و هر آنچه زیر آسمان کبود است به فدای حسین. وقتی خبر شهادت امام حسین علیه السلام را شنید با آهی سوزان گفت: بشیر با این خبر بندهای دلم را پاره کردی. [۳]
 

عصر عاشورا، پس از شهادت اصحاب و ياران، حضرت عباس عليه السلام تنهایی و بی كسی امام را نتوانست تحمل كند. محضر امام حسین (علیه السلام) رسيد و رخصت ميدان رفتن و جانفشانی خواست و عرضه داشت : سرورم ! اجازه ميدان می دهی؟ امام شديد گريست و فرمود : تو پرچمدار لشكر منی . اگر تو بروی، لشكر من متفرق خواهند شد ! عباس بن علی عرضه داشت : سينه ام تنگی می كند و از زندگی سيرم. اجازه دهيد انتقام خون های ريخته شده را از اين منافقين بستانم . در اين لحظه امام فرمود: اكنون برای اطفال كه تشنه اند آب بياور و ... [۴]
 

صدای العطش كودكان فضای خيمه ها را پر كرده بود ، سقّا نگاهی به چهره معصوم كودكان انداخت و بدون تأمل سوی شريعه فرات برگشت و به نگهبانان شريعه حمله كرد و جمع كثيري را كشت و وارد شريعه شد، با آنكه تشنه بود، اما بخاطر تشنگى برادرش و خیمه ها آب نخورد و سوگند ياد كرد كه آب ننوشد. [۵]
 

هنگام بازگشت، دشمن راه را بر او بست. حضرت برای محافظت از مشك به سمت نخلستان رفت و دشمن نيز به دنبالش. از هر طرف تير و نيزه به سمتش پرتاب مي كردند، تا اينكه زره از انبوه تيرها همچون خار پشت به نظر می رسيد. ابرص بن شيبان دست راست حضرت را قطع نمود، حضرت مشك را به دوش چپ انداخت و با دست چپ جنگيد و اين گونه رجز خواند: «وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني»، به خدا قسم اگر دست راستم را قطع كنيد، من از حمايت از دينم دست بر نمی دارم.
 

در اين هنگام دست چپ حضرتش را حكيم بن طفيل از مچ قطع كرد. مشك را به دندان های مبارك گرفته سعی می كرد آب را به خيام برساند. لذا خود را به روی مشك انداخت. در اين حال دشمن تيری به چشم و تيری به مشك زد، حكيم بن طفيل با گرزی آهنين فرق مبارك را نشانه گرفت و ضربتی وارد کرد و او را بر زمين انداخت. «وَنادى‏ بِأعْلى‏ صَوْتِهِ: أَدْرِکْنی‏ یا أَخِی» با صداى بلند فریاد زد: برادر مرا دریاب.[۶] امام خود را به برادر رسانيد، وقتی قمر بنی هاشم در بالين امام حسين(علیه السلام) جان سپرد، حضرت فرمودند: «الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِی وَ قَلَّتْ حِیلَتِی»، عباسم الآن كمرم شكست و چاره ام از هم گسست. [۷]

پی نوشت:
[۱]. لغت نامه دهخدا.
[۲]. خصائص العباسيه، ص۱۱۸.
[۳]. مزینانی، ص ۳۰۶
[۴]. بحار الأنوار  ج‏۴۵، ص ۴۱
[۵]. مقتل خوارزمى،ج ۲،ص .۳۰
[۶]. ابصار العین، ص ۳۰
[۷]. منتهي الامال ج ۱ ص ۳۸۴.

نقل شده از سایت ضیاءالصالحین به نشانی https://www.ziaossalehin.ir/fa

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، متن ۳۴ پرسش و پاسخ را در قالب «احکام ورزش» منتشر کرده است.

به گزارش شبکه اجتهاد، متن سؤال و جواب این ۳۴ استفتاء به نقل از دفتر مقام معظم رهبری به شرح زیر است:

شرط بندی در بازی با غیر آلات قمار

سوال: آیا شرط‌ بندی با پول یا غیر آن در بازی با غیر آلات قمار جایز است؟

جواب: شرط بندی در بازی جایز نیست؛ هر چند بازی با غیر آلات قمار باشد.

 

سوال: آیا شرط بندی سر مسابقه اشکالی دارد؟ در چه شرایطی شرط بندی اشکالی ندارد؟

جواب: اگر به صورتی نباشد که از بازنده چیزی بگیرند که به برنده بدهند مانعی ندارد؛ و إلاّ صورت شرعی ندارد، و حرام است.

 

جایزه پیش بینی نتیجه مسابقات

سوال: پیش بینی نتیجه مسابقات و قرعه کشی بین کسانی که درست پیش بینی کرده اند، و جایزه دادن به برندگان قرعه چه حکمی دارد؟

جواب: شرکت در پیش بینی برد و باخت تیم‌ها اشکال ندارد ـ هر چند احتیاط در ترک آن است ـ اما بنابر احتیاط واجب مالک مبلغی که با شرط بندی به او می‌دهند نمی‌شود؛ بله اگر صاحب آن مبلغ بعداً با یکی از عقود شرعی مانند هبه یا صلح آن را تملیک کند، اشکال ندارد.

 

جایزه مسابقه پیامکی

سوال: حکم دریافت جوایزی که به ازای مسابقات پیامکی داده می‌شود چیست؟

جواب: اگر در قبال شرکت در قرعه کشی چیزی دریافت نشود و کسر نمودن پول در قبال هزینه پیامک باشد فی نفسه اشکال ندارد؛ ولی اگر مبلغی به جهت شرکت در قرعه کشی کسر می‌شود به نحوی که با پول شرکت کنندگان جایزه تهیه و به برنده می‌دهند، صورت شرعی ندارد و همان شرط بندی حرام می‌باشد.

 

شرط بندی در بازی رایانه‌ای

سوال: دو گروه در کلوپ، بازی رایانه ای انجام می‌دهند و شرط می‌کنند که هر گروهی که باخت، هزینه این بازی را به صاحب رایانه بپردازد، حکمش چیست؟

جواب: حرام است.

 

مکمّل‌های دارویی و ورزشی

سوال: حکم خرید و فروش مکمّل‌های دارویی و ورزشی چیست؟

جواب: در صورتی که اطمینان به وجود چیزی در آن که خوردنش حرام است ندارد، فی نفسه اشکال ندارد.

 

بازی با ورق و حضور در مجالس آن

سوال: آیا اگر افراد بدون شرط‌ بندی و قصد قمار و بُرد و باخت و کسب درآمد بلکه فقط برای سرگرمی و مشغول بودن، مبادرت به بازی با ورق کنند، آن افراد مرتکب حرام شده اند؟ حضور در مجالس بازی با ورق برای تفریح چه حکمی دارد؟

ج. بازی با ورقی که عرفاً از آلات قمار محسوب می‌شود، به‌ طور مطلق حرام است و جایز نیست انسان با اختیار در مجلس قمار یا بازی با آلات قمار شرکت کند.

 

صدمه زدن در ورزشهای رزمی

سوال: نظر معظم له در باره ورزش بوکس و کاراته و دیگر ورزشهای رزمی چیست و در صورت وارد شدن جراحات و کبودی در بدن حریف، دیه واجب می‌شود؟

جواب: شرکت در این گونه ورزشها اگر ضرر قابل توجهی نداشته باشد اشکال ندارد، ولی صدمه زدن به دیگران جایز نیست مگر این که ضرر قابل توجهی نداشته باشد و طرف مقابل رضایت داشته باشد؛ در هر صورت اگر جراحت یا کبودی در بدن حریف وارد شود پرداخت دیه واجب است مگر این که از طرفِ مقابل، برائت از ضمان بگیرد.

 

دوچرخه سواری بانوان

سوال: حکم دوچرخه سواری برای بانوان چیست؟

جواب: دوچرخه سواری زنان در مجامع عمومی و نیز در جایی که در معرض دید نامحرم است، جایز نیست.

 

بازی با شطرنج

سوال: با توجه به این‌ که در بیشتر مدارس بازی با شطرنج رواج دارد آیا بازی با آن و برگزاری دوره‌های آموزشی آن جایز است؟

جواب: اگر به نظر مکلّف، شطرنج در حال حاضر از آلات قمار محسوب نشود در این صورت بازی با آن بدون شرط‌بندی اشکال ندارد.

 

شرط بندی در تیر اندازی

سوال: آیا شرط بندی در تیر اندازی با تفنگ بادی جایز است؟

ج. شرط بندی بین مسابقه دهندگان با هر وسیله ای که موجب تقویت بنیه دفاعی و نظامی است ـ اگرچه تفنگ بادی باشد ـ، اشکال ندارد.

 

دیدن مسابقات ورزشی آقایان توسط بانوان

سوال: دیدن مسابقات ورزشی از قبیل فوتبال و والیبال و کشتی و امثال اینها به طور زنده و غیر زنده‌‌ی آقایان، برای بانوان چه حکمی دارد؟

جواب: اگر مشاهده‌‌ آن به قصد لذت و ریبه بوده و یا در آن خوف ارتکاب گناه و فساد وجود داشته باشد، جایز نیست؛ و اگر به صورت زنده و مستقیم از تلویزیون ببینند، بنابر احتیاط، جایز نیست؛ و در غیر صُوَر مذکور، اشکال ندارد.

 

حرکات نمایشی بدنساز

سوال: یکی از ورزشهای مرسوم در رشته بدنسازی فیگور می‌باشد، که در آن ورزشکار عضلات بدنش را به طور نمایشی در انظار تماشاگران قرار می‌دهد، آیا این مسابقه ورزشی اشکال دارد؟

جواب: اگر مستلزم مفسده نباشد، اشکال ندارد.

پوشیدن لباس ورزشی برای بانوان

سوال: آیا پوشیدن لباس ورزشی برای ورزشکاران خواهر در سالن‌های سرپوشیده و اختصاصی، اشکال دارد؟

جواب: فی نفسه اشکال ندارد.

 

شطرنج

سوال: حکم شطرنج چیست؟

جواب: اگر به نظر مکلف، شطرنج در حال حاضر عرفاً از آلات قمار محسوب نشود، در این صورت بازی با آن بدون شرط بندی اشکال ندارد.

 

ورزش‌های رزمی و دفاعی و دیه‌‌ صدمات

سوال: نظر معظم له در باره ورزش بوکس و کاراته و دیگر ورزشهای رزمی چیست؟ و در صورت وارد شدن جراحات و کبودی در بدنِ حریف، دیه واجب می‌باشد؟

جواب: شرکت در این گونه ورزشها اگر ضرر قابل توجهی نداشته باشد اشکال ندارد، ولی صدمه زدن به دیگران جایز نیست، مگر این که ضرر قابل توجهی نداشته باشد؛ و طرف مقابل رضایت داشته باشد؛ در هر صورت اگر جراحت یا کبودی در بدن حریف، وارد شود، پرداخت دیه واجب است، مگر این که از طرف مقابل، برائت از ضمان بگیرد.

ادامه دارد و ادامه مطلب لینک زیر گزینه ادامه مطلب

 

آیت‌الله بهجت و سیدالشهدا

19:02 1400/05/27 - یوری بویکا

آیت‌الله بهجت و سیدالشهدا

بریده‌هایی از کتاب رحمت واسعه آیت‌الله بهجت

آنچه معاویه و یزید بالفعل داشتند، ما بالقوه داریم. خیلی به خود مغرور نشویم. اینطور نیست که آنها از جهنم آمده باشند و ما از بهشت. به خدا پناه می‌بریم!
وای بر کسانی که مدعی قرب به خدا هستند؛ اما ولیّ او را نمی‌شناسند!

 

در آخرالزمان این دعای فرج را که دعای تثبیت در دین است، بخوانیم: «یا اللهُ،یا رَحْمَنُ،یا رَحیمُ، یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ،ثَبِّتْ قَلْبی عَلی دینِک» (ای خدا، ای رحمت‌گستر، ای مهربان، ای زیروروکنندۀ دل‌ها،دل مرا بر دینت ثابت و استوار گردان)
 

همیشه حق و باطل مثل حسین(علیه السلام) و یزید وجود دارد و کار مردم هم یا جنگ در کنار یزید یا در رکاب امام‌حسین(علیه السلام) است.
 

این کسانی که می‌گویند: این مداحی چیست؟ مصیبت‌خوانی چیست؟ اشک ریختن چیست؟این‌قدر احمق هستند که نمی‌فهمند این اشک طریقۀ تمام انبیا(ص) بود برای شوق لقاءالله،برای تحصیل رضوان‌الله
 

ما باید اهل محاسبه باشیم،هرچند اهل توبه نباشیم،خودِ محاسبه مطلوب است.اگر بدانیم فلان روز حسینی و فلان روز یزیدی هستیم، بهتر از این است که اصلا ندانیم یزیدی هستیم یا حسینی.

نقل شده از کانال تلگرامی کربلا به نشانی karballa_ir@

بخشی از زيبایی های وقايع کربلا

18:55 1400/05/27 - یوری بویکا

بخشی از زيبایی های وقايع کربلا ...!

زيباترین خواهش یک زن 
همراه کردن زهير با امام حسین علیه السلام توسط همسرش

زيباترين بازگشت 
توبه حر و الحاق به سپـــــاه امام حسين علیه السلام 

زيباترين وفاداری 
آب نخوردن حضرت اباالفضل در شط فرات

زيباترين جنگ 
نبرد حضرت علی اکبر  با دشمن

زيباترين واکنش 
پرتاب کردن سر وهب توسط مادرش به طرف دشمن

زيباترين پاسخ 
احلیٰ مِن الْعَسَل جناب قاسم ابن الحسن(علیه السلام)

زيباترين هديه 
تقديم عون و محمد به امام حسين علیه السلام توسط مادرشان حضرت زينب سلام الله علیها

زيباترين نماز 
نماز ظهر عاشورا در زير باران تير

زيباترين جان نثاری 
حائل قرار دادن دست ها، توسط عبدالله ابن الحسن  و دفاع از عمو

زيباترين سخنرانی 
سخنرانی امام سجاد علیه السلام و حضرت زينب سلام الله علیها در کاخ ظلم
 
از همه زيبايى ها زيباتر، جمله «ما رأيتُ إلّٰا جميلاً» که  حضرت زينب حيدر وار بيان کرد. وقتی که یزید با کنایه از ایشان پرسید: خب, چه دیدی؟ و خانم جواب دادند: غیر از زیبایی چیزی ندیدم 

نقل شده از کانال تلگرامی کربلا به نشانی karballa_ir@

ماجرای روضه خوان و زن فاحشه

17:50 1400/05/27 - یوری بویکا

سید مهدی قوام روضه خوانی که پاکت روضه خوانی اش را به زنان بدکاره میبخشید.

روضه خوان مشهور شهر بود ، یکی از شبهای محرم الحرام ، تهران قدیم ، بعد از آخرین مجلس به راننده گفت: فلانی! امشب مستقیم مرا به منزل نبر ، اول به لاله زار میرویم ، تا اسم لاله زار را آورد برق راننده را گرفت، آخر آن زمان در تهران هر کس میخواست به معصیت و عیش حرامی مرتکب شود میرفت آنجا، راننده روضه خوان میگفت: با تعجب و حیرت به سمت لاله زار رفتیم ، مدام بین راه با خود می‌گفتم سید مهدی را چه به لاله زار! وارد خیابان شدیم، چند کاباره اینجا بود که با وجود فرا رسیدن ماه عزا همچنان فعالیت داشت، جلوتر کنار خیابان زن فاحشه ای منتظر ایستاده بود تا بقول معروف مشتری پیدا کند و خودش را به او بفروشد، همین که از مقابل آن زن بد کردار گذشتیم ، حاجی زد به روی شانه ام و گفت:  نگه دار! میگم نگه دار! تعجب من صد چندان شد، خدای من! نکند سید مهدی... خیلی بهم ریختم و نگران شدم. ترمز کردم ، حاجی پیاده شد، رفت به سمت زن بدکاره ، سرش را پایین انداخت ، سلام کرد، دستش را زیر عبایش برد، پاکتی از جیب عبایش بیرون آورد، به آن فاحشه با لحن پدرانه ای گفت: "این پاکت یک دهه روضه خوانی منه، تو رو به صاحب این عزا ، تا وقتی پول این پاکت تمام نشده از این راه پول درنیاور. 

 یکسال گذشت ، سید مهدی عازم کربلا شده بود ، در حرم سیدالشهدا علیه السلام مردی جلویش را گرفت،حاج آقا ببخشید ، سلام علیکم جوان، بفرمایید، حاج آقا آنجا گوشه صحن خانمم ایستاده ، از وقتی شما را دیده گریه اش بند نمی آید ، به من گفت با شما کار دارد، سید مهدی رفت به سمت خانم، سلام کرد، بفرمایید خواهرم ،صدای گریه زن از زیر پوشیه بگوش می‌رسید،حاج آقا میدونی من کی هستم، شب آخر محرم، خیابان لاله زار، از وقتی پول روضه خوانی ات در زندگی ام آمد دیگر از خانه بیرون نیامدم امام حسین علیه السلام مرا خرید، آن مرد شوهرم است ، دنیای نجابت و پاکیست ، خیلی مدیون شما هستم...

روایتی آزاد از زندگی سید مهدی قوام

نقل شده از کانال تلگرامی کربلا به نشانی karballa_ir@

داستان واقعی آموزنده

17:42 1400/05/27 - یوری بویکا

داستان واقعی آموزنده

روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم. از جوان پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی در حالیکه من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمی شنوم؟ 

پاسخ داد پدر و مادر پیر و از کارافتاده ای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند؛ قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار کنم و به زیارت ببرم. یک شب جمعه که بسیار خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگی ام را به رویشان نیاوردم و پدرم را سوار بر پشتم به زیارت امام حسین علیه السلام آوردم و برگرداندم. وقتی خسته به خانه رسیدم دیدم مادرم بسیار گریه می کند؛ پرسیدم مادرم چرا گریه می کنی؟  پاسخ داد پسرم می دانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خسته ای. اما می ترسم که تا هفته بعد زنده نباشم تا به زیارت اباعبدالله بروم. آیا می شود امشب مرا هم به زیارت ببری؟ 

هر طور بود مادرم رو بر پشتم سوار کردم و به زیارت رفتیم. تمام مدت مادرم گریه می کرد و دعایم می نمود.  وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد ان شاء الله هر بار به امام حسین علیه السلام سلام بدهی، خود حضرت، سلامت را پاسخ بدهند. و این شد که من هر بار به زیارت اباعبدالله علیه السلام مشرف می شوم و سلام می دهم، از داخل مضجع شریف صدای جواب سلام حضرت را می‌شنوم. همه‌ اینها از یک دعای مادر است

آیت الله میلانی

نقل شده از کانال تلگرامی کربلا karballa_ir@

حضرت ابوالفضل(علیه السلام)

16:45 1400/05/27 - یوری بویکا

حضرت ابوالفضل(علیه السلام)

نقش : از امامزادگان شیعی و شهدای کربلا 
نام : عباس 
کنیه : ابوالفضل، ابوقربه
زادروز : ۴ شعبان سال ۲۶ق
زادگاه : مدینه
شهادت : ۶۱ق
مدفن : کربلا
لقب ها : قمر بنی هاشم، سقاء
پدر : حضرت علی (علیه السلام)
مادر : ام البنین
همسر : لبابه دختر عبیدالله بن عباس
فرزندان : فضل، عبیدالله
طول عمر: ٣٥ سال

عباس ، مشهور به ابوالفضل و قمر بنی‌هاشم، فرزند امام علی(علیه السلام) و ام البنین و سردار و پرچمدار سپاه امام حسین (علیه السلام) در واقعه کربلا است. او در کربلا سقای سپاه بود از این رو، در بین شیعیان به «سقای دشت کربلا» معروف است. عباس (علیه السلام) در میان امامزادگان، جایگاه والایی دارد و شیعیان در روز تاسوعا. برای او عزاداری می‌کنند. او در بین شیعیان مظهر ادب، شجاعت و پیروی از امام معصوم است. بنابر روایات، در روز هفتم محرم. سال ۶۱ قمری، پس از آنکه آب در خیمه‌گاه امام حسین (علیه السلام) کم شد، عباس موفق به آوردن آب برای سپاه شد؛ اما هنگامی که در در روز دهم برای آوردن آب به سمت فرات رفت، در راه بازگشت، دستانش را قطع کردند و او را به شهادت رساندند.

نسب، تولد، کنیه‌ و القاب: پدر عباس، امام علی (علیه السلام) و مادرش فاطمه بنت حزام معروف به ام البنین است.

تولد: حضرت عباس در ۴ شعبان سال ۲۶ق در مدینه به دنیا آمد در دوران کودکی از پدرش تحصیل علم کرد و امام علی (علیه السلام) فرمود:همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا می‌گیرد، از من معارف فرا گرفت. در مدت ۱۴ سال که با پدر زیست، همیشه و در همه حال در کنار پدر حضور داشت وی در سال۳۷ق درجنگ صفین حضور داشت و سخنانی در توصیف شجاعت وی نقل شده است

کنیه‌: «ابوالفضل» مشهورترین کنیه عباس است.«ابوالقاسم» کنیه‌ دیگر او است که از زیارت اربعین بر گرفته شده است

القاب: قمر بنی‌هاشم. باب الحوائج ,طَیّار , الشهید , سقّا , پرچمدار و علمدار

همسر و فرزندان: عباس(علیه السلام) با لبابه دختر عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب ازدواج کردکه حاصل این ازدواج دو پسر به نامهای فضل و عبیدالله بود. برخی فرزندان دیگری برای حضرت عباس به نام‌های حسن، قاسم، محمد و یک دختر عنوان کرده‌اند و گفته‌اند قاسم و محمد در روز عاشورا پس از پدرشان به شهادت رسیدند. نسل عباس (علیه السلام)از طریق عبیدالله ادامه یافت. بقعه‌های زیادی به نوادگان حضرت عباس(علیه السلام) در شهرهای مختلف از جمله اصفهان،  قم و زنجان منسوب است.

واقعه کربلا: در جریان واقعه کربلا، عباس بن علی از همان آغاز قیام، یعنی حرکت امام حسین از مدینه به سوی مکه، با ایشان همراه شد و تا آخر در کنار آن حضرت ماند.

سقا: روز هفتم محرم، وقتی عبیداللّه بن زیاد به عمر سعد دستور داد که به حسین(علیه السلام) و یارانش اجازه استفاده از آب فرات ندهد، امام حسین، عباس(علیه السلام) را فرا خواند و ۳۰ سوار را به اضافه ۲۰ پیاده با او همراه کرد تا مشک‌ها را پر از آب نمایند و به اردوگاه بیاورند. عباس(علیه السلام) توانست محاصره دشمن را بشکند و آب را به اردوگاه برساند.در روز عاشورا هم به دستور امام (علیه السلام) برای آوردن آب به شریعه فرات رفت؛ اما پس از پر کردن مشک، در راه بازگشت به خیمه‌ها، به شهادت رسید

رد امان‌نامه: در عصر تاسوعا، شمر، امان‌نامه‌ای برای فرزندان ام‌البنین از جمله عباس، فرستاد و آنان را خواهرزاده‌های خود خطاب کرد اما عباس به او اعتنایی نکرد، تا اینکه امام حسین (علیه السلام) از او خواست که پاسخ شمر را بدهد. عباس گفت:دست‌هایت بریده باد و لعنت بر امان‌نامه‌ای که آورده‌ای.‌ ای دشمن خدا! آیا از ما می‌خواهی که برادر و آقایمان حسین. پسر فاطمه را رها کنیم و از لعنت‌شدگان و فرزندان لعنت‌شدگان اطاعت کنیم؟ آیا به ما امان می‌دهی در حالی که فرزند رسول خدا در امان نیست؟
شمر به این دلیل آنان را خواهرزاده خطاب کرد که با ام البنین، مادر حضرت عباس، هم‌قبیله و هر دو از قبیله بنی کلاب بودند.

پاسداری از خیمه‌ها: عباس(علیه السلام) در شب عاشورا پاسداری از خیمه‌ها را بر عهده گرفت. در حین نگهبانی، زهیر بن قین نزد او رفت.عباس در پاسخ به سخنان زهیر که می‌خواست روحیه او را تقویت کند گفت:
زهیر! تو می‌خواهی با این سخنانت به من جرئت دهی؟! به خدا سوگند تا دم مرگ، از یاری برادرم دست بر نمی‌دارم و در پشتیبانی از او کوتاهی نخواهم کرد.

پرچمداری سپاه: صبح عاشورا، لشکر دشمن آرایش نظامی به خود گرفت و اعلان جنگ کرد. امام افراد خود را آماده دفاع کرد. لشکر امام از ۳۲ سواره و چهل پیاده تشکیل شده بود.امام در چینش نظامی لشکر خود، زهیر بن قین را در جانب راست و حبیب بن مظاهر را در جانب چپ گماشت و پرچم لشکر را در قلب سپاه به دست عباس (علیه السلام) داد.

شکستن حلقه محاصره دشمن: در نخستین ساعات جنگ، چهار تن از افراد سپاه امام حسین (علیه السلام) به نام‌های «عمرو بن خالد صیداوی»، «جابر بن حارث سلمانی»، «مجمع بن عبداللّه عائذی» و «سعد» (غلام عمرو بن خالد صیداوی) حمله‌ای دسته‌جمعی به قلب لشکر کوفیان کردند.
دشمن آنان را محاصره کرد. حضرت عباس (علیه السلام) با دیدن به خطر افتادن آنان، یک تنه به سوی حلقه محاصره تاخت و موفق شد آنان را نجات دهد.

شهادت: تاریخ‌نویسان شهادت عباس(علیه السلام) را به گونه‌های مختلفی روایت کرده‌اند:
شیخ مفید می‌نویسد:«عباس بن علی ،رحمت خدا بر او باد، چون دید تعداد زیادی از خاندانش کشته شدند، به برادران مادری خود عبداللّه و جعفر و عثمان گفت: ای فرزندان مادرم! شما پیش از من بروید تا که ببینم برای خداوند و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اخلاص پیشه‌کردید، زیرا شما فرزندی ندارید.عبداللّه به میدان رفت و به شدت جنگید، پس میان او وهانی بن ثبیت حضرمی دو ضربه رد و بدل شد و هانی او را کشت. سپس جعفر بن علی ،رحمت خدا بر او باد جلو رفت و هانی او را نیز کشت و چون عثمان بن علی جای برادران خود آمد خولی بن یزید اصبحی قصد جانش را کرد و تیری به سوی او پرتاب کرد و او را بر زمین انداخت، سپس مردی از قبیله بنی دارم بر او حمله کرد و سرش را برید. سپاهیان عمر بن سعد بر اردوی حسین علیه‌السلام حمله کردند و بر آن حضرت چیره شدند. چون تشنگی بر حضرت شدت گرفت بر بالای سد خاکی رفت به قصد فرات در حالی که برادرش عباس در پیش روی او بود. سپاهیان ابن سعد جلوی او را گرفتند، و در میان آنان مردی از قبیلۀ بنی دارم بود که به لشکر گفت: وای بر شما! او را از رسیدن به فرات باز دارید و نگذارید به آب برسد. حسین (علیه السلام) فرمود: بار خدایا! او را تشنه بمیران. آن مرد دارمی خشمگین شد و تیری به سوی حضرت پرتاب کرد که به زیر چانۀ آن حضرت اصابت نمود. حسین (علیه السلام) تیر را بیرون آورد و دستش را زیر چانه‌اش گرفت پس چون دستانش پر از خون شد آن را انداخت و فرمود: بارخدایا! من به تو شکایت می‌کنم از آنچه در حقّ فرزند دختر پیغمبر تو انجام می‌دهند. سپس به جای خود بازگشت در حالی که تشنگی بر او شدت گرفت. لشکر، عباس را از هر سویی محاصره کردند و او را از حسین (علیه السلام) جدا ساختند. عباس به تنهایی با آنان جنگید تا اینکه کشته شد. زید بن ورقاء حنفی و حکیم بن طفیل سنبسی عهده‌دار کشتن عباس بودند پس از اینکه او از شدت جراحات وارده توانایی هیچگونه حرکتی را نداشت.»

خوارزمی در این باره می‌گوید: او به میدان رفت و در حالی که رجز می‌خواند بر دشمن حمله برد و پس از کشته و زخمی کردن عده‌ای از دشمنان سرانجام به شهادت رسید. پس امام (علیه السلام) بر بالین وی حاضر شد و فرمود:اَلآنَ اِنکَسَرَ ظَهری وَ قَلَّت حیلَتی: اکنون کمرم شکست و چاره‌ام اندک شد.

ابن شهر آشوب درباره شهادت وی نوشته است:«عباس، سقّا، قمر بنی هاشم، و پرچمدار امام حسین (علیه السلام) که از دیگر برادران خود بزرگتر بود، جهت تهیه آب بیرون رفت، دشمن بر او حمله کرد و او نیز بر آنان حمله برد و آنان را پراکنده ساخت. پس زید بن ورقاء جهنی در پشت نخلی کمین کرد و حکیم بن طفیل سنبسی بدو کمک کرد و ضربه‌ای بر دست راست عباس وارد ساخت. وی شمشیر را با دست چپ گرفت و بدان‌ها حمله کرد تا اینکه ضعف بر او چیره شد، در این هنگام. حکیم بن طفیل طائی که پشت درختی در کمین وی بود ضربتی بر دست چپش فرود آورد. در این هنگام عباس(علیه السلام) چنین رجز خواند:«ای نفس از کافران مهراس و به رحمت، ایزد بزرگ و همنشینی با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بشارتت باد، اینان به ستم دست چپم را بریدند. پروردگارم ایشان را به آتش سوزان دوزخ در خواهد افکند».سپس حکیم بن طفیل طائی با عمودی آهنین ضربتی بر سر عباس (علیه السلام) فرود آورد و او را به شهادت رساند».
سن عباس هنگام شهادت، حدود ۳۴ سال نقل شده است.

حرم حضرت عباس: محل دفن حضرت عباس در شهر کربلا که در ۳۷۸ متری شمال شرقی حرم امام حسین(علیه السلام) قرار دارد، یکی از مهم‌ترین زیارتگاه‌های شیعیان است. حد فاصل حرم حضرت عباس و حرم امام حسین (علیه السلام) را بین الحرمین می‌نامند.


مقام کف العباس: مقام کف‌العباس نام دو مکانی است که گفته می‌شود دست‌های حضرت عباس (علیه السلام) در این مکان‌ها از تن جدا شد و به زمین افتاد. این دو مکان، در قسمت شمال شرقی و جنوب شرقی بیرونِ حرم حضرت عباس(علیه السلام) و در ورودی دو کوچه بازار مانند قرار دارند. در این دو مکان نمادهایی درست شده و زائران آنجا را زیارت می‌کنند.

برخی از منابع:

دانشنامه شیعه
ابن اعثم الکوفی، الفتوح
ابن شهر آشوب،‌ مناقب آل ابی طالب
ابن عبدربه، العقدالفرید
ابن قولویه قمی،کامل الزیارات
الاصفهانی،مقاتل الطالبیین
الحائری، ذخیرة الدارین
دینوری، الاخبار الطوال
الطبری،تاریخ طبری
امین،اعیان الشیعة
شیخ مفید، ارشاد
قمی، شیخ عباس، نفس المهموم
علامه مجلسی،بحارالانوار

نقل شده از کانال تلگرامی داروخانه معنوی به نشانی Manavi_2@

 

وقایع روز نهم محرم سال 61

16:27 1400/05/27 - یوری بویکا

وقایع روز نهم محرم سال 61
در روز نهم محرم (تاسوعای حسینی) شمر بن ذی الجوشن با نامه‏ ای كه از عبیداللّه‏ داشت از "نُخیله"  كه لشكرگاه و پادگان كوفه بود با شتاب بیرون آمد و پیش از ظهر روز پنجشنبه نهم محرم وارد كربلا شد و نامه عبیداللّه‏ را برای عمر بن سعد قرائت كرد

ابن سعد به شمر گفت: وای بر تو! خدا خانه ات را خراب كند، چه پیام زشت و ننگینی برای من آورده ‏ای. به خدا قسم! تو عبیداللّه‏ را از قبول آنچه من برای او نوشته بودم بازداشتی و كار را خراب كردی... 

 شمر لعنت الله كه با قصد جنگ وارد كربلا شده بود، از عبیداللّه‏ بن زیاد امان نامه ‏ای برای خواهرزادگان خود و از جمله حضرت عباس علیه ‏السلام گرفته بود كه در این روز امان نامه را بر آن حضرت عرضه كرد و ایشان نپذیرفت.
 شمر لعنت الله نزدیك خیام امام حسین علیه ‏السلام آمد و عباس، عبداللّه‏، جعفر و عثمان (فرزندان امام علی علیه ‏السلام كه مادرشان ام‏ البنین علیها‏السلام بود) را طلبید.
 آنها به درخواست امام حسین علیه السلام بیرون آمدند، شمر گفت: از عبیداللّه‏ برایتان گرفته ‏ام. 
آنها همگی گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت كند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟!

 در این روز اعلان جنگ شد كه حضرت عباس علیه ‏السلام امام علیه ‏السلام را باخبر كرد. امام حسین علیه‏ السلام فرمود: ای عباس! جانم فدای تو باد، بر اسب خود سوار شو و از آنان بپرس كه چه قصدی دارند؟

حضرت عباس علیه ‏السلام رفت و خبر آورد كه اینان مي‏گویند: یا حكم امیر را بپذیرید یا آماده جنگ شوید.
امام حسین علیه‏ السلام به عباس فرمودند: اگر مي‏توانی آنها را متقاعد كن كه جنگ را تا فردا به تأخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز كنیم و به درگاهش نماز بگذاریم. خدای متعال مي‏داند كه من بخاطر او نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.
 حضرت عباس علیه‏ السلام نزد سپاهیان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست. عمر بن سعد در موافقت با این درخواست تردید داشت، سرانجام از لشكریان خود پرسید كه چه باید كرد؟ 
"عمرو بن حجاج" گفت: سبحان اللّه‏! اگر اهل دیلم و كفار از تو چنین تقاضایی مي‏كردند سزاوار بود كه با آنها موافقت كنی.
عاقبت فرستاده عمر بن سعد نزد عباس علیه‏ السلام آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت مي‏دهیم، اگر تسلیم شدید شما را به عبیداللّه‏ مي‏سپاریم وگرنه دست از شما برنخواهیم داشت...

📔ارشاد،شیخ مفید،ج2،ص89،91
📕انساب الاشراف،ج3،ص184
📔الملهوف،ص38

نقل شده از کانال تلگرامی داروخانه معنوی به نشانی Manavi_2@  

راز چشمه آب در حرم حضرت اباالفضل علیه السلام...

 همان آبی كه بر فرزندان پيامبر در ظهر عاشورا ۱۴ قرن پيش بستند، امروز در حرم قمر بنی هاشم، به طرز معجزه آسایی نابينا را بينا می كند.. 

بيمار سرطانی را شفا می دهد و از ۵۰ سال قبل تاكنون اين آب در يك سطح ثابت مانده و هر چه از آن استفاده می شود نه كم و نه زياد می شود...

آیت الله سيد عباس کاشانی حائری اینگونه نقل کرده است :

« روزی در بيت آيت الله حکيم بودم که کليددار آستان مقدس حضرت ابوالفضل عليه السلام تلفن کرد و گفت: سرداب مقدس حضرت ابوالفضل عليه السلام را آب گرفته و بيم آن می رود که ويران گردد و به حرم مطهر و گنبد و مناره ها نيز آسيب کلی وارد شود شما کاری بکنيد.

آنگاه گروهی از علمای نجف از جمله اينجانب به همراه ايشان به کربلا و به حرم مطهر حضرت ابوالفضل عليه السلام رفتيم. 
آن مرجع بزرگ برای بازديد به طرف سرداب مقدس رفت و ما نيز از پی او آمديم .

اما همين که چند پله پايين رفتند ديدم نشست و با صدای بسيار بلند که تا آن روز نديده بودم شروع به گريه کرد. همه شگفت زده و هراسان شديم که چه شده است؟

منظره اين بود :
ديدم قبر شريف ابوالفضل عليه السلام در ميان آب بسان جایی که از هر سو به وسيله ديوار بتونی بسيار محکم حفاظت شود در وسط آب قرار دارد اما آب آن را نمی گيرد
درست همانند قبر سالارش حسين عليه السلام که متوکل بر آن آب بست اما آب به سوی قبر پيشروی نکرد و آنجا را حاير حسينی ناميدند.

این آب چند ویژگی دارد. اول اینکه اگر چه راکد است، هرگز رنگ و طعم آن از دست نرفته و گندیده نشده است. ویژگی دوم آن که سطح آب بالاتر از قبر مطهر آقا ابوالفضل(علیه السلام) است آب از دیواره دور قبر به داخل نفوذ نمی‌کند...

السلام علیک یا اباالفضل العباس علیه السلام...

نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@