ورلد بوک وبلاگی با مطالب جالب و کاربردی برای زندگی بهتر

ورلد بوک وبلاگی با مطالب جالب و کاربردی برای زندگی بهتر

امام علی(ع) : آدم عاقل کسی است که حتی یک نَفَس از عُمر خود را در چیزی که برایش سودی ندارد به هَدَر نمی دهد.هر روزی که بگذرد قسمتی از وجود تو را با خود میبرد

یک روانشناس گفت: اگر پدر و مادر به هر دلیلی از هم جدا شدند لازم است یک سری «باید و نبایدهایی»را در مورد فرزندشان رعایت کنند.

فاطمه کوهپایه زاده روانشناس گفت: طلاق به كودكان آسيب نمی زند، رفتاری كه والدين هنگام طلاق يا بعد از آن انجام ميدهند به فرزندانشان آسيب ميزند.

وی افزود: بسياری از كودكان كه بچه طلاق‌ نيستند قربانی دعواها و خشونت های فيزيكی و روانی والدين شان می شوند و بسياری از كودكانی كه والدين آگاهانه از هم جدا شده اند و‌در محیط آرام و به دور از جنجال رشد می کنند به سلامت از دوران كودكی گذشته اند.

این روانشناس گفت: اگر پدر و مادر به هر دلیلی ازهم جدا شدند لازم است یک سری «باید و نبایدهایی»را در مورد فرزندشان رعایت کنند.

وی افزود: والدین با همکاری هم ، دریک محیط آرام ،طی چند گفتگوی کوتاه و تدریجی( نه یکباره و مفصل) بدون احساس گناه و گریه تصمیمتان را در خصوص جدایی به فرزندتان بگویید ، تاکید بر «بدون احساس گناه و گریه » به این خاطر است که وقتی شما نقش گناه کار و حالت اندوهگین به خودتان بگیرید ، طبعا به فرزندتان حس قربانی شدن را القا می کنید.

کوهپایه زاده گفت: در این گفتگو ها به فرزندتان اطمینان دهید که این جدایی به معنای ندیدن و‌ یا از دست دادن پدر یا مادر نیست ، به لحاظ روانی باید احساس ارامش را در فرزندتان ایجاد کنید و به سوال های او در این زمینه متناسب با سنش پاسخ دهید تا خیالش راحت شود هر دو والد را دارد و می تواند پدر و مادر را ببیند.

وی افزود: بچه ها رویای تجدید میثاق شما را در این شرایط به سرعت در ذهنشان پرورش می دهند و‌تصور می کنند این جدایی موقت است. به فرزندتان بگویید که این جدایی قطعی است و قرار نیست با هم زندگی کنیم ، چرا که این انتظار در ذهن کودک اسیب زاست و‌او باید با کلام شما به قطعیت برسد.

این روانشناس گفت: لازم است بچه ها مطمئن شوند والدی که سرپرستی را بر عهده نمی گیرد دقیقا به اندازه والد سرپرست ، عاشق بچه است (به هیچ وجه نباید بخاطر خشمی که از همسر اسبقتان دارید از وی بد حرفی در حضور کودک کنید)اما بچه تا زمانی که بزرگ نشده است با یک والد زندگی می کند و والد دیگر را طبق برنامه منظم ملاقات می کند و می تواند هر روز تماس تلفنی داشته باشد خیلی مهم است که حتما به این برنامه پایبند باشید و تحت هیچ شرایطی قرار های ملاقات را کنسل نکنید.

وی بیان کرد: لازم است به کودک اطمینان دهید که با جدایی شما، فامیل پدری و مادری را از دست نمی دهد و می تواند در مهمانی ها و جمع های خانوادگی چه پدر و چه مادر شرکت کند، همواره باید با احترام نسبت به عمو و عمه و خاله و دایی فرزندتان ، بعد از جدایی صحبت کنید.

این روانشناس گفت: اگر قرار است کودک گاهی خانه شما و گاهی خانه والد دیگر باشد، خودش تصمیم بگیرد که کدام متعلقات و اسباب بازی هایش کجا باشند، هر چند توصیه ما این است خانه فرزند یک جا باشد و تا حد امکان مکان زندگی کودک بعد از جدایی والدین تغییر نکند، مهم است که کودک احساس بی خانمان شدن، عدم امنیت و اضطراب ناشی از جابجایی را تجربه نکند.

کوهپایه زاده گفت: تا جای امکان شبکه حمایتی کودک در اجتماع مانند مهد کودک، مدرسه، کلاس‌هایی مثل ورزش، نقاشی، موسیقی و ... که در زمان قبل از جدایی والدین می‌رفته است تغییر نکند زیرا هم زمان سازش پیدا کردن با این همه تغییرات جدید برای کودک سخت است و می‌تواند مشکلات رفتاری و یا زمینه ساز افسردگی و اضطراب در کودک شود.

وی ادامه داد: در هنگام پروسه جدایی و سختی‌های حین جدایی و پس از جدایی و رنجش‌ها و سنگینی مسئولیت بزرگ کردن فرزند به تنهایی و خستگی‌هایی که در این راه است نباید از همسر اسبقتان یک چهره بد در ذهن فرزندتان ثبت کنید، البته اگر سلامت روان فرزندتان برایتان مهم است.

وی بیان کرد: فرزند شما قرار نیست سنگ صبور شما باشد و با او درددل کنید و نیاز‌های عاطفی و بار تخلیه هیجانات منفی شما بر دوش کودک باشد، کودک فقط باید کودکی کند، یادتان باشد شغل کودک بازی است و بس.

کوهپایه زاده گفت: درپروسه جدایی بعضا بخاطر یارکشی یا نشان دادن مظلومیت خودتان و ظالم بودن والد دیگر نزد قاضی و... کودکتان را به دادگاه نبرید، ترس و نگرانی که کودک درگیر آن می‌شود اثرات جبران ناپذیر روانی بر کودک خواهد گذاشت.

وی افزود: اگرهر دو والد سلامت جسمی، روانی و تمکن مالی و تمایل به نگه داری فرزند دارند به کودک بگویید که کاملا خودش مختار است که تصمیم بگیرد با چه کسی زندگی کند و در این راه بعضا بخاطر لجاجت با همسرتان به فرزندتان اسیب نرسانید و با انتخاب کودکتان احساس شکست نکنید.

این روانشناس بیان کرد: بخاطر جدایی احساس بدی نداشته باشید که باعث شود دلسوزی بیش از حد داشته باشید و به همه خواسته‌های کودک بله بگویید و فرزندی وابسته و ضعیف و شکننده را پرورش دهید.

وی گفت: قبل از ازدواج مجدد کودک را در جریان قرار بدهید و تصویر مشخصی از اینده و وضعیت جدید، متناسب با سن کودک برایش شرح دهید، چون هرگونه ابهام در ذهن کودک برای او ترس و اضطراب ایجاد می‌کند.

کوهپایه زاده گفت: یادتان باشد اگر می‌خواهید کودکتان شاد و ارام باشد اول باید ارامش و پذیرش واقعی در درون خود شما به عنوان والد باشد.

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

کودکان با ورود به سرزمین ناشناخته فضای مجازی گم یا گرفتار دام‌های خطرناکی می‌شوند که رها شدن از آنها به راحتی ممکن نیست، بر این اساس والدین باید دست در دست فرزندان خود نهاده و این سرزمین ناشناخته را با یکدیگر و با امنیت خاطر عبور کنند.

امروزه فضای مجازی فراگیری حداکثری دارد و همه زندگی ما را پوشش داده است و می‌توان گفت زندگی ما در فضای مجازی غوطه ور شده است، قطعا نهاد خانواده نیز از این قاعده مستثنی نیست. پس خانواده‌ها چگونه باید با فضای مجازی تعامل داشته باشند؟

کودکان با ورود به سرزمین ناشناخته فضای مجازی گم یا گرفتار دام‌های خطرناکی می‌شوند که رها شدن از آنها به راحتی ممکن نیست، براین اساس والدین باید دست در دست فرزندان خود نهاده و این سرزمین ناشناخته را با یکدیگر و با امنیت خاطر عبور کنند.

سید مهدی سیدی کارشناس رسانه‌های اجتماعی درگفت‌و‌گو با باشگاه خبرنگاران جوان، گفت: خانواده‌ها باید فعالانه با فضای مجازی برخورد کنند، یعنی نباید هضم آن بشوند و نباید از آن فاصله بگیرند بلکه باید کاربر آن شوند و با مهارت‌های فرهنگی لازم به ملاقات آن بروند.

فضای مجازی مسئله‌ای اجتناب ناپذیر

این پژوهشگر حوزه سبک زندگی گفت: فضای مجازی روزبه‌روز در حال گسترش است، سرعت تغییرات فضای مجازی هم‌راستای تکنولوژی روز‌افزون شده است، ما با سرعت همراه نیستیم. درگذشته زمانی‌که فناوری‌های جدید مانند خودرو یا تلفن همراه وارد کشور ما شد؛ فرهنگ استفاده از این فناوری‌ها بعد از سال‌ها رایج شد که این موضوع تفاخر فرهنگی نام دارد، اما درباره فضای مجازی تقریبا تمامی جوامع گریبانگیر نوعی تفاخر فرهنگی هستند.

وی افزود: تا چند سال قبل خانواده‌ها دغدغه این موضوع را داشتند که تلفن همراه یا تبلت برای کودکان و نوجوانان مناسب است یا خیر، اما امروز به علت شرایط کرونا داشتن تلفن همراه هوشمند به یک ضرورت بدل شده است. همچنین اقتصاد نیز در دنیای امروز از فضای مجازی تفکیک نمی‌شود، در واقع فضای مجازی در‌هم آمیختگی از فرصت‌ها و تهدید‌ها است، بخشی شناخته شده است و بخشی دیگر ناشناخته است.

چگونه مواجه فعالانه میسر می‌شود؟

سیدی گفت: برخی از مهارت‌های فرهنگی مواجه با فضای مجازی و رسانه‌ها در اقتصاد در حال رخ دادن است و بخشی از آن هم باید تربیتی باشد، که در نهاد‌هایی مانند صداوسیما، آموزش و پرورش و مساجد باید صورت بگیرد.

او ادامه داد: پدر و مادر در خانواده باید خودشان نوعی عالم فضای مجازی باشند، باید استفاده فناورانه از آن را بیاموزند و مدام در حال آموختن باشند. نهاد‌های آموزشی دیگر توانمندی آموزش این مهارت‌ها را ندارند و این خود خانواده‌ها هستند که باید به دنبال ارتقا دانشی خود نسبت به این مسائل مهم باشند.

او ادامه داد: هر خانواده‌ای باید رژیم مصرفی فضای مجازی داشته باشد و این امر نمی‌تواند بیرونی باشد و با توجه به ارزش‌های هر خانواده‌ای متفاوت است و همچنین زمان نیز برروی آن تاثیرگذار است. وجود این رژیم مصرفی اصل بسیار مهمی در درون خانواده است، اما باید مرتبط با زیست بوم همان خانواده باشد در واقع خانواده فرهنگی دارد، و برای حفظ فرهنگ خود باید بتواند با توجه به آن این رژیم مصرفی را چارچوب بندی کند. سواد رسانه‌ای ابتدا در کشور‌های غربی مانند کانادا و استرالیا مطرح شد و این مبین این موضوع است که مدیریت فضای مجازی برای حفظ آرامش در جامعه بسیار مهم است و ما با فرهنگ متفاوت ایرانی-اسلامی باید بتوانیم مواجه سازنده تری با فضای مجازی داشته باشیم که بخش مهم آن خانواده است.

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.

اَللهُمَّ بَارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.


خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.
خداوندا بر محمد و آل محمد برکت نازل فرما، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت نازل فرمودی، به راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.

در بسیاری از موارد والدین هنگام عصبانیت سر کودک خود داد می‌زنند از آنجایی که این رفتار اشتباه است اگر از او دلجویی نشود اثرات سویی را به همراه خواهد داشت.

حتما برای بسیاری از والدین اتفاق افتاده است که به دلیل ناراحتی و عصبانیت از موضوعی، سر فرزند خود داد زده‌اند اما از آنجایی که این رفتار اشتباه به‌صورت غیرارادی بوده مدام خود را سرزنش می‌کنند؛ در ادامه خواهیم گفت در چنین شرایطی چه رفتارهایی انجام دهید تا شرایط به حالت عادی برگردد.

آرام باشید

اول از همه سعی کنید که خودتان را آرام کنید و شرایط را بهبود ببخشید. به ذهن‌تان آرامش بدهید و ‌تصمیم عجولانه نگیرید.

فرزندتان را آرام کنید

بعد از این که خودتان آرام شدید، فرزندتان را آرام کنید. اجازه ندهید که تشویش، اضطراب و یا احساس خشم در فرزندتان وجود داشته باشد. در غیراینصورت شرایط بدتر می‌شود.

رابطه را ترمیم کنید

با او در مورد مشکلات صحبت کنید و اگر اشتباهی کرده، او را ببخشید. برای این که رابطه را ترمیم کنید، اول باید بفهمید که خود و فرزندتان چگونه آرام می‌شوید. اولین مرحله برای بهبود شرایط این است که هر دو آرام باشید.

کودک را مجبور به حرف زدن کنید

اگر فرزندتان از صحبت کردن طفره می‌رود، بهتر است که او را تشویق به این کنید که با شما صحبت کند. با انجام این کار او حس بهتری پیدا می‌کند.

ابراز محبت کنید

محبت یک ابزار بسیار قدرتمند است که از طریق آن می‌توانید احساسات منفی را در کودک خود از بین ببرید.

عذرخواهی کنید

این مرحله بسیار مهم است پس اگر مقصرید اشتباه خود را بپذیرید و از او عذرخواهی کنید، زیرا شما نباید سر فرزندتان داد بزنید. زمانی که از او عذر خواهی کنید، این رفتار را هم آموزش می‌دهید که اگر اشتباهی کرد، او هم از شما عذرخواهی کند.

با چنین رفتارهایی کودک یاد می‌گیرد اگر اشتباه و خطایی انجام داد به راحتی از کنار آن عبور نکند و برای بهبود و جبران رابطه تلاش کند.

منبع: خبرگزاری آنا

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

کودکان رفتار خود را از افرادی که در محیط زندگی‌شان هستند، می‌آموزند. والدین نخستین مدل‌هایی هستند که کودکان از آنها تقلید می‌کنند.

کودکان رفتار خود را از افرادی که در محیط زندگی‌شان هستند، می‌آموزند. والدین نخستین مدل‌هایی هستند که کودکان از آن‌ها تقلید می‌کنند. فرزندان صفات اجتماعی خود را از اینجا کسب می‌کنند و با دیدن همبستگی‌ها، انس‌ها و درگیری‌های والدین درمی‌یابند که چگونه باید الگو و سرمشق بگیرند.

فرزندانی که والدین‌شان دچار اختلاف در زندگی می‌شوند و مدام در حال مشاجره، دعوا، جنگ و ستیز، فحش و ناسزاگویی هستند، در زمان کوتاه از این رفتار‌ها تأثیر گرفته و در نهادشان جای می‌گیرد، بر روح و روان‌شان آثاری منفی دارد و در آینده آن‌ها بروز کرده و آنان در وضعیت اضطراب و تعارض قرار می‌گیرند. فرزندان به محیط امن و سالم جهت رشد جنبه روانی و روحی نیاز دارند و بر والدین لازم و ضروری است که این نیاز را برای خانواده مهیا کنند.

محیط ناامن و مملو از مشاجره، نگرش و دید فرزندان را نسبت به والدین تغییر می‌دهد. فرزندی که همیشه نظاره‌گر جنگ و ستیز میان پدر و مادر است، هرگز به آنان اعتماد نمی‌کند و در بیرون از خانه به دنبال تهیه محیط امنی برای خود خواهد بود. در ادامه به برخی از مهمترین عوامل منفی تأثیرگذار در این زمینه می‌پردازیم.

توقع بیجا و درخواست‌های غیر منطقی
توقع و درخواست‌های بجا و منطقی والدین از کودکان اعتماد و نگرش مثبت فرزندان را نسبت به توان‌شان برمی‌انگیزد و اعتماد به نفس آنان را افزایش می‌دهد. زمانی که والدین درخواست‌هایی از فرزندان می‌کنند که خارج از توانشان باشد و در کنار آن توقع زیادی از آنان داشته باشند، نه تنها اعتماد به نفس فرزندان خود را فزونی نمی‌بخشند، بلکه دید و نگرش فرزندان را نسبت به توان‌شان منفی و آنان را گیج و مبهوت نگه می‌دارند، به دنبال آن سرکشی و طغیان فرزندان را به دلیل درخواست و توقع بیجا و غیرمنطقی والدین برمی‌انگیزانند. در واقع والدین آرزو‌هایی را به فرزندان خود تحمیل می‌کنند که در زمان خودشان تحقق نیافته است و با اصرار خاصی فرزندانشان را موظف به تأمین خواسته‌هایی می‌کنند که در توان آن‌ها نیست. آثار نامطلوب این گونه توقعات و آرزو‌های غیرمنطقی بر کودکان عبارت است از: رشد ناکافی و ناامیدی فرزند و شکست‌های مکرری که فرزند در طول زندگی با آن مواجه می‌شود که زمینه‌ساز ناکامی و ناامیدی است (سلب مسؤلیت). بنابر این انتظارات و توقع‌ها باید متناسب با رشد جسمی، روحی، روانی و عقلی فرزندان باشد. والدینی که بدون توجه به رشد و توانایی کودکان، اموری را که متناسب با ظرفیت و علاقه‌شان نباشد، از آنان توقع داشته باشند، آسیب و لطمه فراوانی به شخصیت فرزندان خواهند زد.

بدقولی و الگوی خوب نبودن
فرزندان به دلیل تقلید و الگوپذیری‌شان مخصوصاً در سنین پیش‌دبستانی و دبستانی، هر نوع عکس‌العمل و رفتاری که والدین‌شان در قبال فرزندان خود و دیگران داشته باشند، همان رفتار و عکس‌العمل را انجام خواهند داد. اگر والدین دروغگو باشند و به آنان دروغ بگویند فرزندان‌شان نیز دروغ خواهند گفت. اگر به فرزندان خود و دیگران بی‌احترامی کنند، آنها همان رفتار را انجام خواهند داد. یکی از شاخص‌های اساسی برای سنجش تحقق یک ارزش در رفتار انسان بروز و ظهور آن در رفتار و گفتار است.

بسیارند افرادی که درباره فضایل اخلاقی مانند راستگویی، امانت‌داری و رعایت مصالح همگان، داد سخن می‌دهند، اما برخلاف آن عمل می‌کنند. خداوند در این باره در قرآن‌کریم می‌فرمایند:‌ ای کسانی که ایمان آورده‌اید چرا سخنی می‌گویید که بدان عمل نمی‌کنید؟ نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید و عمل نکنید. تناقض در رفتار و گفتار پدر و مادر سبب بی‌اعتمادی فرزند نسبت به آموزش‌های والدین می‌شود و اثر زیانبارتر اینکه فرزندان دانستن و عمل نکردن را از والدین خود فرامی‌گیرند. یعنی آن گفتار و آموزش‌ها را جدی نمی‌گیرند. الگو یا سرمشق شدن والدین، مهم‌ترین عامل تعلیم و تربیت و تضمین بهداشت روانی فرزند است. اگر والدین در مقابل فرزند صادق نباشند و عملی را خودشان انجام ندهند، اما آن عمل را از فرزندان خود تقاضا کنند، نمی‌توان انتظار انجام عمل درخواست شده را از فرزندان داشت. وعده دادن از راه‌های خوبی است که والدین می‌توانند برای تشویق فرزندان خود برگزینند، اما مسئله مهم آن است که فرزند توقع دارد والدین به وعده خود عمل کنند. اگر اولیا به وعده خود عمل نکنند اعتماد فرزند را از دست می‌دهند و او دیگر توجهی به آنان نمی‌کند.

فقدان محبت و صمیمیت میان والدین
فرزندان تشنه محبت هستند و از والدین خود انتظار دارند که همیشه به یکدیگر عشق بورزند و همیشه بین آنها صلح و صفا برقرار باشد. وجود صلح و صفا و محبت در خانواده، آسایش و آرامش فرزندان را تأمین خواهد کرد، اما در صورت نبودن آن و ناامنی در خانواده، فرزندان را در آینده‌ای نامعلوم و مبهم قرار خواهد داد. نبودن صلح و ثبات و صمیمیت بین والدین منجر به فرار و طرد فرزندان از کنار والدین خواهد شد، آنان را از خانواده دور خواهد کرد و عوارضی را برای فرزندان به دنبال خواهد داشت. بیشتر خشونت‌ها، دزدی‌ها، انحراف‌ها و دیگر بزهکاری‌های کودکان و نوجوانان به علت وابستگی آن‌ها به خانواده ناسالم و نابسامان بوده است. وجود روح و صفا و صمیمیت در خانواده ثروتی باارزش و ماندنی است و دوام زندگی را تضمین می‌کند. فقدان روابط سالم و دوستانه والدین با یکدیگر که نتیجه آن محیطی پر از خصومت و احساسات نامطلوب است فرزندان را در مقابل آنان قرار می‌دهد و حتی ارزش و احترام آنان را در دید فرزندان خود کمرنگ‌تر خواهد کرد.

بی‌ توجهی و بی‌ اعتمادی والدین به فرزندان
بی‌توجهی به فرزندان از طرف والدین، انتقامجویی و بی‌احترامی فرزندان را در پی‌خواهد داشت. کودکی که انتقام را ترجیح می‌دهد متقاعد می‌شود که دیگران دوستش ندارند و فقط زمانی به آن‌ها اهمیت می‌دهند که بتواند دیگران را اذیت کند. آنان با بی‌رحم بودن و مورد علاقه نبودن امکان می‌یابند برای خود جایی باز کنند، والدینی که انتقام‌جویی فرزندان را با همان عکس‌العمل نشان می‌دهند، این حس را در کودک‌شان تقویت می‌کنند. والدین بدانند رفتار انتقام‌جویانه کودک از روی بی‌توجهی و دلسردی است که خود والدین مسبب آن هستند.

ممکن است والدین از خود بپرسند چرا فرزندان نسبت به آنان بی‌توجهی نشان داده و حتی به آنها هیچ احترام و اعتمادی نمی‌کنند. اگر والدین به رفتار و عکس‌العمل خودشان با فرزندان خود توجه و آن را ریشه‌یابی کنند، متوجه خواهند شد که آنان به فرزندان خود توجهی نشان نداده و با مسئولیت ندادن به آنان اعتماد به نفس فرزندان خود را تضعیف کرده‌اند و در مقابل احترام و اعتماد خودشان را در قبال فرزندان خود از دست داده‌اند. فرزندان نیازمند توجه و مورد اعتماد قرار گرفتن از طرف والدین‌شان هستند و به خصوص نوجوانان دوست دارند نسبت به آنان اعتماد شده و آنان را در کار‌های منزل به کار گیرند و از آنان مشورت و مشاوره بخواهند. دوره نوجوانی دوره مشورت و هم‌رأیی است. دوره‌ای که از دیدگاه اسلام والدین باید نوجوانان را در تصمیم‌گیری‌های منزل و دیگر کار‌ها دستیار و معاون خودشان قرار دهند و از آنان نظر و مشاوره بخواهند. در واقع بی‌ توجهی و بی‌ اعتمادی والدین نسبت به فرزندان آنان را در مقابل والدین قرار داده و حتی به منحرف شدن و بزهکاری فرزندان در اثر بی‌ توجهی و بی‌ اعتمادی والدین خواهد انجامید.

سختگیری در منزل
در خانواده‌های سختگیر روابط بین والدین و فرزندان از روی استبداد است و حتی گاه این روابط پایه روابط میان والدین را پی‌ریزی می‌کند. والدین نسبت به خواسته‌های مشروع فرزندان‌شان بی‌اعتنا هستند و همواره مانع تحقق آنها می‌شوند. در واقع این نوع خانواده و والدین همیشه در مقابل فرزندان مانع تراشی می‌کنند و به آنان زور گفته و هیچ استقلالی به فرزندان نمی‌دهند و سلطه مطلق از طرف والدین نسبت به فرزندان حاکم است. این وضعیت فرزندان را در قبال والدین قرار داده و همیشه یک دید منفی و سلطه‌جویی را در فرزندان درونی می‌کند. این‌گونه فرزندان در موقع بزرگسالی همان روش را در مقابل والدین اعمال خواهند کرد. همچنین این وضعیت اعتماد به نفس و کرامت و عزت نفس فرزندان را کاهش داده و فرزندانی بی‌اعتماد، کم‌ظرفیت و بی‌اراده را تحویل جامعه خواهد داد. سختگیری والدین بی‌شک آثاری عمده دارد. اینکه فاصله عاطفی فرزندان و والدین بیشتر و عمیق‌تر می‌شود. احساس ناامنی، تزلزل، به لحاظ رفتار خشونت‌آمیز والدین در فرزندان ایجاد می‌شود. فرزندان معمولاً به درون‌گرایی و پنهان‌کاری گرایش پیدا می‌کنند. فرزندان معیار‌ها و ملاک‌های دیگر والدین را نیز طرد می‌کنند. در نهایت هم روش سختگیری والدین، به زندگی آتیه فرزندان منتقل می‌شود.

والدین باید بدانند بازی با کودک یکی از روش‌هایی است که باعث رشد روحی و جسمی آنها می‌شود.

هنگامی که والدین به کاری مشغول هستند معمولا می‌خواهند فرزندان خود را سرگرم کنند. اگرچه بازی کردن کودکان بطور مستقل اهمیت زیادی دارد اما کودکان عاشق بازی با دیگران، به ویژه والدین خود هستند. آنها اشتیاق زیادی برای بازی با پدر و مادر خود دارند و از آنجا که حس بازی به طور طبیعی به سراغ آنها می‌آید، فرصت خوبی برای شناخت بهتر کودک و آموزش صحیح مهارت‌های جدید ایجاد می‌شود.

تفاوت در بازی‌های کودکان

بازی فردی

کودک تا پیش از دو سالگی به تنهایی قادر به بازی است و ساعت ها می‌تواند با یکی از اعضای بدن مانند انگشتان دست بازی کند. کودک در این سن نیازی به بازی با همسالان یا بزرگترها ندارد. تا پیش از دو سالگی کودک معمولا در حال اکتشاف محیط پیرامون خود است و با وسایل مختلف در گوشه و کنار خانه، خود را سرگرم می‌سازد.

بازی موازی

کودک پس از دو سالگی تا سال سوم معمولا به طور موازی بازی می‌کند. بازی موازی این گونه است که دو کودک در فاصله نیم متری یا کمتر و بیشتر با اسباب بازی مانند ماشین، بازی می‌کنند و گاه با یکدیگر اسباب بازی‌های خود را عوض می‌کنند. آنها با نگاه کردن به یکدیگر با هم تعامل دارند اما با یکدیگر بازی نمی‌کنند.

بازی اجتماعی

به طور کلی کودک بعد از سه سالگی به دنبال بازی با همسن و سال‌های خود است. کودکان در این سن دائم در حال تعامل با دیگران است و قادر به انجام بازی‌های مشارکتی و دسته جمعی است. کودکان به مرور رعایت نوبت، باخت و پیروزی را در بازی‌های جمعی می‌آموزند. به همین دلیل وجود همبازی برای کودک بسیار مهم است.

در واقع کودکان با برقراری رابطه، تعامل و بازی با دیگران، روابط خود را شکل می دهند. هنگام بازی با بچه‌ها به والدین فرصتی داده می‌شود تا مسائل را از دیدگاه آنها ببینند. کودکان از بازی برای کاوش در محیط، مهارت حل مسئله و تفریح استفاده می‌کنند. در طول بازی کودکان به والدین خود اعتماد کرده و می‌آموزند که چگونه با دیگران تعامل برقرار کنند و رقابت سالم داشته باشند.

بازی با کودک استرس را کاهش می‌دهد

وقتی زمانی را برای بازی با کودکمان اختصاص دهیم نسبت به ساعات دیگر بیشتر احساس شادی و خوشحالی داریم و کمتر استرس را تجربه می کنیم به همین دلیل به خصوص اگر بازی با فعالیت های فیزیکی همراه باشد یکی از روش‌های مقابله با استرس و ایجاد پیوند قوی عاطفی بین والدین و کودک است.

بازی با کودک باعث رشد مهارت‌ها می‌شود

تعامل با کودکان مانند خیلی از روش‌های دیگر به آنها می‌آموزد تا مهارت‌های اجتماعی خود را رشد دهند. بازی با کودکان باعث ایجاد هماهنگی چشم، دست و مهارت‌های حرکتی می‌شود.

خانواده‌ها باید بدانند با رنگ‌آمیزی، خانه‌سازی و دوچرخه‌سواری مهارت‌های حرکتی توسعه میابد. علاوه براین بازی با کودکان باعث افزایش عزت نفس می‌شود و به آنها کمک می کند که نقش خود را در جهان درک کنند.

الگوی کودکتان قرار خواهید گرفت

بچه ها در سنین کودکی به شدت از رفتار والدین الگو می‌گیرند. هنگامی بازی با کودک خود، نشان می‌دهید که بازی و فعالیت فیزیکی برایتان اهمیت زیادی دارد بازی با کودک موجب رشد مهارت‌های حرکتی می‌شود. والدین باید شرایط را به گونه‌ای فراهم کنند که کودکان از همان سنین پایین مهارت های حرکتی خود را رشد دهند تا از نظر فیزیکی قوی شوند.

بازی با کودک سلامتی و نشاط به همراه دارد

با افزایش فعالیت فیزیکی، کودکان تا حدودی برای زندگی فعال در آینده آماده می شوند، به همین دلیل از سلامت جسمی، روحی و عاطفی بیشتری در آینده برخوردار خواهند شد.

نکاتی که باید حین بازی با کودکان به آنها توجه داشت

برای بازی با کودک زمان تعیین کنید

ممکن است کودک در بازی خود تمام وسایل و کارکرد آنها را تغییر دهد، بنابراین مانع خیالپردازی های کودک نشوید.

هنگام بازی لمس و تماس بدنی مناسب با کودک را فراموش نکنید.

هنگام بازی به کودک اجازه دهید تا نوع بازی و نقش ها را خودش انتخاب کند هرچند که آنها تکراری باشد.

بازی کردن با کودکان فقط وظیفه مادران نیست بلکه پدرها نیز باید از بازی با کودک غافل نشوند.

قبل از بازی قوانین را وضع کنید که در طول بازی مجبور به اعمال محدودیت‌ها نباشید

ابراز محدودیت ها باید عاری از خشونت، اما با اقتدار باشد.

هنگام بازی با کودکان تلفن همراه و مشکلات دیگر را کنار گذاشته و توجه خود را معطوف کودک و لذت بردن از بازی با او کنید.

حین بازی فقط روی رابطه خود با کودکتان تمرکز کنید و مشکلات و مسائل مربوط به او را کنار بگذارید.

منبع: خبرگزاری آنا

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین

بچه ها از سن کم نیاز و علاقه به دوست یابی دارند. اما گاهی در انتخاب هایشان دچار مشکل می شوند و برخی رفتارهای بد و ناپسند را از دوستان ناباب تقلید می کنند اما والدین چطور می توانند راهنمای فرزندانشان در این زمینه باشند.

دوست یابی یکی از مهمترین بخش های زندگی ارتباطی و اجتماعی هر فردی است. هر کودکی در سنین مختلف یک تعداد دوست برای خود انتخاب می کند و با آنها ارتباط برقرار می کند. گاهی این دوست یابی به یکی از دغدغه های والدین و خانواده ها به طور جدی تبدیل می شود چرا که گاه بچه ها در سنین متفاوت دوست های خوبی برای خود پیدا نمی کنند و این تاثیرات زیادی در مسیر انتخابی آنها در بزرگسالی می گذارد.

تأثیر دوست گاهی بیش از تربیت خانوادگی است. حال شما ببینید آیا فرزندتان دوستان خوبی دارد؟ 

برخی خانواده ها این دغدغه برایشان پیش می آید که چه کار کنند فرزندشان از دوستانشان کار بد را تقلید نکنند یا حرف آنها روی فرزندشان اثر منفی نگذارد. 

تقلید کردن یکی از مراحل مهم رشد کودکان، آموختن زبان، آموختن رفتارهای اجتماعی و رشد بچه ها است. پس نمی توانید عمل تقلید کردن را از بین ببرید.

نخستین نکته ای که در این زمینه باید بدانید این است که از چهار سالگی دوست یابی و دوست برای بچه ها مهم می شود و از هفت سالگی دوست مهمتر از والدین در زندگی کودکان خواهد بود. پس دوست تأثیر مهمی در زندگی فرزندتان خواهد داشت.

شما به عنوان والدین باید قبول کنید که فرزندتان به دوستانش اهمیت بدهد، از آنها تقلید کند و حرف های دوستانش برایش مهم باشد. 

اما حال سوال این است که اگر فرزندتان دوست بدرفتار یا قلدری داشت، شما چه کار باید بکنید؟ چند نکته در این زمینه وجود دارد که با هم بررسی می کنیم:

1- فرزندتان را برای دوستی با بچه ای دعوا یا تنبیه نکنید

سعی کنید غیر مستقیم رابطه فرزندتان با این دوست بدرفتار یا مشکل دار را کم کنید اما شرایطی فراهم کنید با بچه های دیگری دوست و صمیمی شود نه اینکه او را دعوا یا تنبیه کنید تا بیشتر به سمت آن بچه مورد دار کشیده شود.

2- نسبت به برخی رفتارها بی توجه شوید

اگر فرزندتان رفتار بدی مانند جیغ کشیدن، دست در دماغ کردن یا کارهای بی خطر دیگر را یاد گرفت فقط یک بار به او توضیح دهید و بعد نسبت به آن کاملا بی توجه شوید.

در عوض به کار خوب فرزندان خوب توجه مثبت کنید و او را تشویق کنید. پس به جای دعوا برای رفتارهای بد، کارهای مثبت او را تقویت کنید.

3- نصحیت نکنید 

اگر بچه ای دیگر فرزند شما را را با حرف هایش ناراحت می کند، او را نصحیت نکنید که مثلا «محلش نذار، او حسود است، حرف هایش مهم نیست» احساس فرزند شما خیلی مهم است. سعی کنید به حرف هایش گوش دهید و با هم یک راه حل پیدا کنید تا چطور از شر این بچه رها شود.

برای بچه ها در سنین بالاتر هم این مشکلات رخ می نماید، به ویژه در سنین نوجوانی، منتها خانواده ها باید آگاه باشند و با نوجوانشان ارتباط خوبی برقرار کنند هر چقدر که ارتباط والدین و بچه در سنین نوجوانی بهتر و قوی تر باشد، اثرگذاری توصیه های دلسوزانه والدین بیشتر خواهد بود.

برخی والدین به اشتباه کارهای ضربتی و عجله ای انجام می دهند و به سرعت تمایل دارند که مثلا بچه شان ارتباطش را با فلان دوست قطع کند، این یک راه اشتباه است که نتیجه عکس می دهد از منظر کارشناسی چنین رفتاری نتیجه مثبت ندارد. یک رفتار هوشمندانه این است که کاملا با آگاهی جلو بروید، زمینه و بستر این قطع ارتباط را فراهم کنید، گام به گام پیش بروید و همه مخاطرات را در نظر بگیرید.

مهمترین راهکار در این زمینه این است که از یک شخص دیگر کمک بگیرید، فردی که اثر زیادی روی بچه شما دارد او را به فرزندتان نزدیک کنید تا خطرات رابطه اش با فلان شخص ناباب را برایش توضیح و او را آگاه کند. این فرد دیگر باید کسی باشد که روی فرزند شما نفوذ کلام داشته باشد تا باعث شود او گارد و حالت تدافعی نگیرد.

4- ارتباط خوبی با فرزندتان برقرار کنید

در خانه می بایست زمینه ای فراهم کنید تا فرزندتان بتواند اوقات خوبی با شما سپری کند و از بودن با شما و دیگر اعضای خانواده احساس لذت و شادی کند. وقتی بچه ها در خانه احساس امنیت و حال خوب دارند کمتر تمایل پیدا می کنند بیرون از منزل دنبال حال خوب بگردند و ارتباطات خارج از منزل آنها کمرنگ تر می شود. 

در ارتباطات خارج از منزل فرزندان و دوستی او با دیگر اعضای فامیل و دوستانش می بایست کنترل و مراقبت داشته باشید البته نه به این معنی که او در جریان باشد که شما همه چیز را کنترل می کنید، بلکه منظور  شناخت از کسانی است که با فرزندتان مرتبط و در تعامل هستند. 

حتی می توان با دوستان فرزندتان ارتباط خانوادگی برقرار کنید، آنها را با اعضای خانواده شان به خانه دعوت کنید یا به منزلشان بروید و اگر فرزندتان دوست دارد و می پسندد با آنها معاشرت کنید و آشنا شوید تا درک بهتری پیدا کنید مگر اینکه دوستی باشد که دچار آسیب یا مشکلی است و تمایلی به این برقراری ارتباط ندارد یا فرزند شما خودش تشخیص می دهد که نمی تواند با این دوست ارتباط خانوادگی با هم برقرار کرد در اینطور مواقع نیاز است که بچه ها را از نتایج این ارتباط و عواقبش آگاه کنید.

منبع: خبرگزاری فارس

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم